آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست،به مرداب نباشدهرگز مژه بر هم ننهد عاشق صادقآن را که به دل عشق بود،خواب نباشددر پیش قدت کیست که از پا ننشیندیا زلف تو را بیند […]
دل بستن به سایه هاتاوان سنگینی داردباید همیشه پشت به خورشید بایستیو بدانی که آفتابدر چه ساعتی غروب می کند. .سایه ها مرام عجیبی دارندمی آیندعاشقت می کنندو دمِ غروببه دنبال بی سرانجامیشان می روند. .همیشه […]
شده با ادمهائی برخورد کنی که یه جور خاصند آدمهایی هستند که دلبری نمی کنند…حرفهای عاشقانه الکی نمی زنند…چیز خاصی نمی گویند که ذوق کنی اما عاشقشان می شوی!!ناخواسته دلت برایشان می رود….این آدمها فقط مهربانی […]
خواهم که آتش افتد، در شهر آشناییوز ننگ آشنایان، بر جا اثر نباشدگوری بده، خدایا! زندان پیکر منتا از بهانه جویی، دل دربدر نباشدپایم چو پایه ی رز، یارب شکسته بهترتا از حریم خویشم، بیرون گذر […]