صفحه اصلی

۲۴ تیر ۱۳۹۲

اگر دیوارها وآهنها نبودند

اگر دیوارها وآهنها نبودند,من هر روز پیراهنت را ستاره باران می کردمو به ماهی ها می گفتم شادابی خود را به تو هدیه کنند؟اگر پرچینها وپرده ها نبودند, من تا قیامت در کنارت می ماندمو با […]
۲۴ تیر ۱۳۹۲

تن تو

تـن تـو چـون خـوشه هابـر دستـان من شکـفتتـن تـو چـون گـیاهدر دست های مـن روئـیدو خـوشه کـرد و روشن شدبـعد افـسردو تـاریک شدایـنک بـه یـاد تـو گـلهای غـروبخـاموش و عـطر آگـین هستند.
۲۴ تیر ۱۳۹۲

مترسک

مترسک!اینقدردستهایت را بازنکناینجا دردیار قهر وکینهبا فرار عشق وشادیدیگرکسی تو را در آغوش نمی گیرد،میدانی اخرایستادگی تنهایی می آوردشاید هم انسان هاخود را گم کرده اند ومترسک شده اند
۲۴ تیر ۱۳۹۲

خدای من چرا

خدای من چراامروز اینجا همه چیز متفاوت شده است…من مدت‌هاست کوهی را می‌شناسم،امروز به عظمتش می‌بالید…مدتهاست جویباری خفته در کابوس مرداب را میشناسمکه امروز حرف از دریا میزد…تفاوت فاحشی است میان لبخند و نیش خند…من امروز […]