در من مردی زندگی می کند…به غايت لجباز !!!آستين به فراموشي تو که بالا ميزنمبا همان سماجت کودکانه اش..مو به مو سمفوني صدايت را در گوشم اجرا مي کندمی گوید مرد است وقولش مرد است وحرفش
کاشتن یک گــلراحت استچیــدن آن..راحت تر و چه تلـــخ استاگرآن ساقه ی سبزشزینت دست پلیدی بشود …!افـــسوس که سختمی شود احساس گلــــــی را فهمیدکه بیهــــــوده ودر دست ناپاکیپـَـــر پـَـــر شده است …!!!احساسی چون احساس من
همه جا دکان رنگ است، همه رنگ ميفروشنددل من به شيشه سوزد، همه سنگ ميفروشندبه کرشمهای، نگاهش، دل سادهلوح ما راچه به ناز ميربايد، چه قشنگ ميفروشدشرری بگير و آتش به جهان بزن تو ای آهز […]
گلویم سخت پر درد و صدایم سخت دلگیر استهوای عشق مسموم و محبت پا به زنجیر است به چشمِ خویش دیدم پیکرِ الفت به پای داربه پا خیزید ای یاران نفیرِ بارشِ تیر است بگو از […]
بخواب..ارام بخواب عزیزکم بخواب و از نگاه هاي در به در نترسبخواب.تو را نه از پروانه گزنديستنه از واژه های ریا وبیوفائی ونه از نوري که از سوراخ کليد مي تابدبخواب..ارام ..چون گلی زیبا وسر بر […]
به مهر تو اي ماه زيبا ……قسم …. به چهر تو اي ماه رخشا قسم….. به آن سينه ي همچو صبح بهار……….. به آن زلف چون شام يلدا….. قسم. به آن خنده ي شکرين نوشبار…. به […]
شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟ شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ می خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیهه […]
دگر مرا صدا مکنمرا ز جام بادهام جدا مکنکه جام من به من جواب میدهدبه من کلید شهر خواب میدهددرون خوابهای منتویی و دستهای مهربانتویی و عهدهای استوارو هرچه هست عاشقانه پایداربرو مرا صدا مکنز کوچهخوابهای […]
عاشق نشدي زاهد، ديوانه چه مي داني؟ در شعله نرقصيدي، ….پروانه چه مي داني؟ لبريز مي غمها، ……..شد ساغر جان من. خنديدي و بگذشتي، پيمانه چه مي داني؟ يك سلسله ديوانه، ……….افسون نگاه او اي غافل […]