دعوي چه کني؟ داعيهداران همه رفتند شو بار سفر بند که ياران همه رفتند آن گرد شتابنده که در دامن صحراست گويد : « چه نشيني؟ که سواران همه رفتند» داغ است دل لاله و نيلي […]
درخت كوچك تنها به باد عاشق بودو بادبی سرو سامانو بادسر گردان وباد چون من ..شاید زندگی بر باد بود وشاید درخت در انتظار تبر تمام قصه همین بود،راست می گفتی !
ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باشساقی دیوانگانی همچو می دیوانه باشسر به سر پر کن قدح را موی را گنجا مدهوان کز این میدان بترسد گو برو در خانه باشچون ز خود بیگانه گشتی رو […]
همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن همه سـاله حـج نمودن ، سـفر حجاز کردن ز مدینه تا به کعبه سر و پا بـرهنه رفتن دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن […]