دوباره سیب بچین حوای من ! من خسته ام! ازین زمین ..خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند..هرجا با تو باشم بهشت است این سیب ها برای ما ست در آغوش تو ، بهشت جاریستبوسه […]
باز در کوچه باغهای تنگ شهر عاشقی ..بوی عطر رازقی می پیچد تا عاشق شبگردی چون من باز تو را بخواند لبهایم را بیاد تو به باد پیوند میزنمتا طعم بوسه هایم را حتی برای غریبانه […]
دلم مثل دختربچه اي شاداندر كوچه هاي ذهنممدام با يادت عشق بازي مي كندتو آسمان مي شوي و من براي با تو بودنهمه ستاره ها را به موهايم سنجاق مي كنمتا شايد بر پهناي آغوشت ، […]
نگاه کن که نریزد دلی چو باده بدستمفدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستمکنم مصالحه یکسر بصالحان می کوثربشرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماندبوجه خیر و […]
با شعر و سیگاربه جنگ نابرابری ها می روممن، دون کیشوتی مضحک هستمکه جای کلاهخود و سرنیزهمدادی در دست وقابلمه ای بر سر داردعکسی به یادگار از من بگیریدمن انسان قرن بیست و یکم هستمتنها در […]
چگونه باور کنماشک هائی که باید در فراق…ویا در وصال معشوق ریخته شونددر موقع دریافت پول عشق.فروشان …….ریخته می شوندوهرچه پول بیشتر گریه ها ی ریائی نیز بیشترولبخند هائی که بوئی از صداقت نبرده اند بر […]