مگذار شکوه چشمان تندیس وارتیا عطر گل سرخی شبانهبا نفست بر گونه ام می نشیند از دست بدهممی ترسم از تنها بودن در این ساحلچونان درختی بی بارسوخته در حسرت گل برگ جوانیکه گرمایش بخشداگر گنج […]
یاد گرفتمكه از هیچ لبخنديخیال دوست داشتن به سرم نزند! از هیچ نگاهی دلم نلرزدیاد گرفتم كه هرگاه بشنوم تا فردا…به روي خود نیاورمكه فرداها هیچوقت نمی آیندکه تا کنون هم نیامده اندیاد گرفته ام جمله […]
برای او مینـوشتم.برای او کـه بیهوده می پنداشتممعـنای باران را از ناودانها نمی پرسدو هیچگاه با کوهها قهر نمی کندبرای او که تصور می کردم پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داردو به یاسها به […]
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟***تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کنای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟***مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبودراستی تو […]
اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ,دلگير مباش که نه تو گناهکاری نه او……..!!! آنگاه که مهر می ورزی, مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا ميکند ؛پس خود را گناهکار مبين… من عيسی نامی […]
از من تا خدا راهی نیست … فاصله ایست به درازای مـــــن ………تا مـــــن !!!و در این هیاهوِی غریب ، در این دنیای پر فریب من این من را نمیابم …انگار این من مدتها ست در […]