خوش همی میروی ای قافله سالار براه گذری. جانب گم کرده رهی باید کرد نه همین صف زده مژگان سیه …باید داشت بصف دلشدگان هم نگهی باید کرد طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در […]
سردم است واز درون دارم یخ میزنم….مثل پرنده ای در زمستان وچشمان شیشه ایم را به فضا میدوزم انهااز نگاه تهی شده اند…واز دیدن خستهآفتابی باید..از عشق از جنس دوست داشتن ودوست داشته شدن تا انجماد […]
وقتی تو امدی… اینه ها جمال سپیده راگلها طراوت شبنم را پرنده ها زیبائی پرواز را ودلها . ترانه دوست داشتن را کلاغها رسیدن به خانه را در خویش ..عاشقانه پذیرفتنداخر انها هم چون برخی از […]
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که فردا ، روز توست ...اخر ما نسل بوسه های ممنوع ایم عشق رامیانِ لبهای هم،پنهان کرده ایم تا نمیردبعد از ما … شما نسل آزادیِ بوسه در خیابان خواهید بود […]
کار شیرین به جهان شور بر انگیختن است! عشق در جان کسی ریختن است ! کار فرهاد بر آوردن میل دل دوست خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن ……خواه با کوه در آویختن است. […]
به کسی که عاشق توستبگو. . .هر روز با زیباترین تعابیر جهان بیدارت کند،من اینجا هر شب تو رابا زیباترین تعابیر جهانبه خواب می سپارم … وبا قشنگترین ارزو از خواب رویایت را بیدار می کنم […]