صفحه اصلی
اشعار
حضرت مولانا
حافظ
احمد شاملو
وحشی بافقی
رهی معیری
خواجوی کرمانی
سعدی شیرازی
صائب تبریزی
سنائی غزنوی
شعرای خارجی
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فریدو ن مشیری
معاصر
تک بیت های زیبا
ترجمه اشعار خارجی
عرفان
نیایش
ساقی نامه
سماع
تابلو ها
مرتضی کاتوزیان
خط نستعلیق
اسرافیل شیر چی
فریدون رسولی
مجید اورئی
طبیعت
پروانه
گل ها
پائیز
نقاشی
حکایت ها
عاشقانه ها
متفرقه
مادر
تماس با من
صفحه اصلی
صفحه اصلی
فیلتر
دسته بندی شده در
برچسب ها
نویسنده
نمایش همه
همه
ائین های ایرانی
احمد شاملو
ادمهای خوب
اسرافیل شیر چی
اشعار
بهارانه
پائیز
پروانه
تابلو ها
ترجمه اشعار خارجی
تک بیت های زیبا
حافظ
حضرت مولانا
حکایت ها
خط نستعلیق
خواجوی کرمانی
رهی معیری
ساقی نامه
سعدی شیرازی
سماع
سنائی غزنوی
سنت ها
سوگ نامه
شعرای خارجی
صائب تبریزی
طبیعت
عاشقانه ها
عرفان
فروغ فرخزاد
فروغی بسطامی
فریدو ن مشیری
فریدون رسولی
گل ها
مادر
متفرقه
مجید اورئی
مرتضی کاتوزیان
معاصر
نقاشی
نوروز
نیایش
وحشی بافقی
همه
همه
سپهر افتخاری
پرویز افتخاری
۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
اعجاز من
صدایم کن اعجاز من همین است نیلوفر را به مرداب میبخشم باران را به چشمهای مردِ خسته شب را به گیسوانِ سیاهِ سیاهِ خودم و تنم
[…]
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
ما سالهاست سقوط کرده ایم نه هبوط
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
دستان تو
برای لحظه ای دستانت لطیفت را به من بده چشمانت زیبایت را ببند بگذار دلم با انگشتان تو این بار روی دیوار نقاشی بکشد و حس
[…]
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا
عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا لحظه ای با دل شیدا بگذارید مرا من در افتاده ام از پا ، دگر ای همسفران ببُرید از
[…]
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
مستانه میرقص
صنم می گوی و در بتخانه می رقص نوایی می زن و مستانه می رقص عجب ذوقی بود ….در رقص مستی تو نیز ای باده در
[…]
۸ اسفند ۱۳۹۹
سحر نزدیک است
از من پرسید برای خدا بگو چه شد که شاخه های درخت بلوط خشکیدند ؟ دریا ها سنگ شدند کوه ها فروریختند پرندگان خاموش ..گلها پژمرده
[…]
۸ اسفند ۱۳۹۹
وقتی کسی را که دوستت دارد آزردی… با غرورت ..با دروغهایت ..با پنهان شدن پشت دیگران او آرام آرام شکسته میشود اما می ماند نه اینکه
[…]
۸ اسفند ۱۳۹۹
رفتیم وکس نگفت زیاران که یار کو؟
رفتیم و کس نگفت ز یاران که یار کو؟ آن رفته ی شکسته دل بی قرار کو؟ چون روزگار غم که رود رفته ایم و یار
[…]
۸ اسفند ۱۳۹۹
پیله ی درد
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد نم نمک “شاپرکی” خوشگل و زیبا بشوی گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود تا مبدل به” شرابی” خوش و
[…]
بیشتر