چه ساده بودمآن هنگام که می پنداشتمشکستن دل کسی ناگوارترین حادثه عالم است. امروز که دلم شکستو عالمی تکان نخورد به سادگی خودم خندیدمگویا مردم به شکستن ها عادت دارندشکستن عهد ..شکستن حرمت ..شکستن دلولی نه […]
من مدتهاست از دنیای یکنواخت روز مرگی به در آمدهام من از شهر خفتگان شب که با خرافات خود دلخوشند گریخته ام اینجا بوی عفن تکرار ودروغ واسارت مرا پیر میکند از دیار عشق امده ام […]
دکتر ” خُسرو فرشیدوَرد” این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست؛ این خاک چه زیباست ولی خاکِ وطن نیست؛ آن دختـــــــــــرِ چشم آبیِ گیسوی طلایی، طنازِ سیه چشــــــــــم، چو معشوقۀ من نیست؛ آن […]
عشق یعنــــی با تـــــو رفتـــن تا خـــــداهمـــــــــرهــی با عاشقـــــــــــانِ آشــناعشق یعنی غــــرقِ حسنِ تــــــو شدنبی خیـــــال از قصــه هـــا و غصـــــه هاعشق یعنی منیـــــــــــت مــن، محـو توبا تـــــــــو بـــودن در دیـــــــارِی نا کــــجاعشق یعنی نــــور مطلـــــــــــق […]
عشق يعني لايق مريم شدن عشق يعني با.. …. خدا همدم شدنعشق يعني جام لبريز از شراب عشق يعني …. تشنگي يعني سراب…عشق يعني با ” خدا يا ” ساختن a عشق يعني چون هميشه باختن……. […]
گاه دوست داشتن یار چنان در جانت موجی ایجاد می کندکه جز چرخیدن گرد خورشید دوست هیچ کاری را نمی پسندیمی چرخی ، می گردیمی گردی ، می چرخی وبی اختیار بالا میروی…..بالا وبالاتر میروی .. […]
دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبحخواب بلند و تیره ی دریا راآشفته و عبوستعبیر می کند ؟ من می شنیدم از لب برگاین زبان سبزدر خواب نیم شب که سرودش رادر آب جویباربدین گونه شسته بوددر […]
از نگاهـــــــت تا دلـــــــمرنــــــگین کـــــــمان گــــــل می کـــند…. با تــــــــــــــو باید مثل بـــــــــاران حرف زد.مانند باران لطیفی ..پر طراوت وگاهی کم دوامبارانی از مهربانی که باید در ان خیس شدکاش این باران رنگین کمانی داشته باشد.من […]