دست شوقی با گریبان آشنا می خواستیمجامهٔ جان در غم عشقی فنا می خواستیمدیده گریان، سینه سوزان، دل طپان، جان مضطربشکر للّه یافتیم آنچ از خدا می خواستیمخود عیان بود آنچه می جستیم او را در […]
نگذار هرکسی از راه رسید با ساز دلت تمرین نوازندگی کند.. .یک نوازنده ماهر وعاشق برای همیشه ساز دلت را خوش می نوازد. .ولی نوازنده ناشی دوره گرد ..سیم های دلت را پاره می کند ..,
دارد يک چيزی يادم میآيدمن از عطرِ آهسته ی هوا می فهممتو بايد تازه گی ها از اينجا گذشته باشی گفتگویِ مخفی ماه وُ پرده پوشیِ آب هم همين را میگويند ديگر نيازی به دعای دريا […]
من نمي خواهم چو شمعي در دل شب ها بميرم من نمي خواهم چو قويي بر سر دريا بميرم من نمي خواهم چو جغد پير، مرگم ساده باشد بر سر ويرانه اي آشفته …..و تنها بميرم […]
باتومیخوانم با تو می مانم وهمراه صدای شکفتن گل بابونه وترنم باران ترانه دوستی سر میدهم ومهر را زمزمه میکنم….نجوای من بگوش تو میرسد..به گوش همه عاشقان جهان بگوش تمام کائنات ودر عرش خداوندی طنین می […]
کابوس های شبانه بیداد رهایتان نمی کند در کوچه باغهای توهمات طلسم شده اید در شب خفقان ماندنتان کافیست…باید چون پرنده ای توفنده وچون طوفانی ویرانگر شدوبه اعماق شب رفت در انجاست که بامید فلق ازادی […]
مرا نجات بدهمرا ز کوچه ز میدانمرا ز ده ز بیابانمرا ز راست ها که دروغندمرا ز عشق که آغاز نفرت استمرا ز نفرتمرا ز عاطفه حتی نجات بدهمرا رها کن از این بختک سیاهاز این […]