امروز هم گذشت..ونیامدشعر افرین ..چشم سیاهمدر انتظار رویش..خشکیدبر سنگفرش جاده نگاهماو فارغ از خیال من ..اینکچون گل درون بستر ..ناز استچشم من است اینکه براهشچون چشم اختران همه باز است
من از بادم ..تو از باران….. من از…… موجم تو از ساحل من از امروز ..تو از فردا …من از ابر…….تو از دریا اگر بادم ..اگر موجم ..اگر امروز ..ویافردا..اگر ابر و… ویا باران بجان جمله […]
عشق رقصیدن به ساز کسی نیست! یک رقص دونفره است، گاهی گامی به عقب… گاهی گامی به جلو…اگر بخواهی تنها برقصی واورا برقصانی عشق نیست ..خود خواهی است راستی رقص دونفره عشق بلدی؟
زاب گریه تر سازم ..گلوی مصلحت ها را چو باور کرده ام ..اکنون که یار من نمی اید … سخن دیگر نخواهم گفت .. راه رفته باز ایم ملامت خورده میداند ..قرار من نمی اید
ای عشق در میان مردمان … با هر مسلک ودینی ..با هر رنگ وآئینی واز هر کجا که باشند… وهر دیاری.. ندا در ده که..انسان ها رو بسوی تو ارند..وگرد توجمع شوند ..وترا بشناسند..از تو بیاموزند […]
معبودا ...بگذار تا بر سر کویت به گدائی ایم که تو پادشاهی وچه زیباست ..خواندن شا…هی گدائی را وبگذار ..استانت را ببوسم..وانجا بنشینم..شاید گاهی اهی از گدائی…براید وشاید نگاهی …..ز شاهی بر گدائی.بیفتد تا ان گدا […]
Iدستی میان اینه ومن لغزید…... شعر از میان اینه دستی شد اینک میان خلوت وتاریکی تفسیر دست ها…….را بر جاده مینویسم وجاده از سخاوت پر می شود وانسوی من . .که خلوت ایینه است ..وتاریکی..پر میشود..برهنگی جاده..در […]
تو جام عشق را بستان و…. میروهمان معشوق را میدان و میروشرابی باش بیخاشاک صورتلطیف و صاف همچون جان و میرویکی دیدار او صد جان به ارزدبده جان و بخر ارزان و میروچو دیدی آن چنان […]