آنان سجاده ها را آتش می زنند و اینان بت ها را می شکنند اینان حکم ارتداد می دهند.. وانها انسانها را منفجر می کنند غافل از اینکه..خدا همان است که بر لبان یک قمار باز […]
ببخش خودت رابرایِ تمامِ راه های نرفتهبرایِ تمامِ بی راه های رفتهببخش ،بگذار احساستقدری هوایی بخورد …گاهی بدترین اتفاق هاهدیه ی زمانه و روزگارندتنها کافیست خودمان باشیم !که خود را برای تمامی ِ این بی راه […]
عادت ما نیست، رنجیدن ز کسور بیازارد، نگوییمش به کسور برآرد دود از بنیاد ماآه آتش بار ناید یاد ماورنه ما شوریدگان در یک سجودبیخ ظالم را براندازیم، زودرخصت اریابد ز ما باد سحرعالمی در دم […]
به پيش روي من تا چشم ياري مي كند ، درياست چراغ ساحل آسودگي ها در افق پيداستدرين ساحل كه من افتاده ام خاموشغمم دريا ، دلم تنهاستوجودم بسته در زنجير خونين تعلق ها ستخروش موج […]
گل شوق هستم آری ؛ آنچنان هستم که می خواهی بیا غرق شقایق کن ؛ مرا هر دم که میخواهی هلا ای مُعجز شیرین فصل ناب سبزستان ببین دست مرا ؛ آنگونه گُل کردم که میخواهی […]
دست از دلم بـــدار کــه دیوانه ام هنوز عمـــری بگرد شمع جمال تــو گشته امو آتش نخورده بــر پر پـروانه ام هنوز در خانه ای کـــه دولت وصل تو یافتـــمچون حلقه بسته بر در خانه ام […]
چرا پس مه نمی تابد …..بدشت وکوهسار امشب چرا زنبق نمی رقصد…… کنار جویبار امشب چرا نرگس بپای……. خود دمادم اشک میریزد یقین او هم چو من دارد…. بدل داغ نگار امشب نه سازی میزند مطرب […]