دست از دلم بـــدار
۲۲ فروردین ۱۳۹۴به پيش روي من تا چشم ياري مي كند
۲۲ فروردین ۱۳۹۴گل شوق هستم آری ؛ آنچنان هستم که می خواهی
بیا غرق شقایق کن ؛ مرا هر دم که میخواهی
هلا ای مُعجز شیرین فصل ناب سبزستان
ببین دست مرا ؛ آنگونه گُل کردم که میخواهی
تمام من فقط یک دست خالی ؛ انتظارت چیست
به غیر از عاشقی ؛ چیزی نیاوردم که میخواهی
و من کم سو ترین فانوس شهرم ؛ ماه همسایه
چراغ دیده ام روشن نما ؛ با مهر اگر خواهی
سلام ای انبساط سفرة پیمان قلب و سینه ها با هم
قبولم کن بگو؛ آیا همان سانم که میخواهی
مهیا کن بساط شمع و گل مقصود ناب من
که امشب گرد تو آنقدر میگردم که میخواهی