پرویز افتخاری

۳ آبان ۱۳۹۶

الهی نامه5

الهی! خواندی تأخیر کردم. فرمودی تقصیر کردم.الهی! عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.الهی! اگر کار به گفتار است بر سر همه تاجم و اگر به کردار است به پشه و مور […]
۳ آبان ۱۳۹۶

الهی نامه 1

همه را از مکر شیطان نگاهدار. همه را از کید نفس آگاه دار.الهی! فرمایی که بجوی و می ترسانی که بگریز. می نمایی که بخواه و می گویی که بپرهیز.الهی! گریخته بودم تو خواندی. ترسیده بودم […]
۳ آبان ۱۳۹۶

الهی نامه3

اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.الهی! در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و به زبان استغفار تو داریم.الهی! اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای […]
۱۵ مهر ۱۳۹۶

مستانه ميرقصم

به لطفت ساقیا امشب بسی مستانه ميرقصماگر جامم نكو داری به یک پیمانه میرقصم   كف ميخانه میشویم به اشک پاک خود امشببه دستت میدهم دل را دمی جانانه میرقصمبه زیر پای تو دل را کنم […]
۱۵ مهر ۱۳۹۶

میروم از روزگارت

میروم از روزگارت در غروبی سردِ سرد کوله بارم پر زحسرت، سینه مالامال درد مهر ،آبان ، شاید آذر ، این چه فرقی میکند؟در همین پاییز زیبا، فصل ریزش های زرد از تمام من فقط یک […]
۹ مهر ۱۳۹۶

ﻫﻴﭽﻜﺲﻋﺎﺷــــــﻖ..ﻧﺒـــﻮﺩ

ﺻﺪ ﻣﺴﺎﻓـــــــﺮ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻴﭽﻜﺲﻋﺎﺷــــــﻖ..ﻧﺒـــﻮﺩ …ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺣﺘﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ..ﺻـــﺎﺩﻕ ﻧﺒﻮﺩ …ﻫﻴﭻ ﻛـــــــﺲ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺳـــﺘﺶ..ﻧﺪﺍﺷﺖ …ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺟﺰ ﻛﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﺏ ،ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ..ﻧﺪﺍﺷﺖ ..ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﻲ ﭼﺘﺮ ﺩﺭ ﺑــــــــﺎﺭﺍﻥ…ﺷــﻴﺪﺍﻳﻲ ﻧﺮﻓﺖ […]
۹ مهر ۱۳۹۶

عاشق نشدی زاهد

عاشق نشدی زاهد ، دیوانه چه می دانی در شعله نرقصیدی ، پروانه چه می دانی لبریز می غمها ، شد ساغرِ جان من خندیدی بگذشتی ، پیمانه چه می دانی یک سلسله دیوانه ، افسون […]
۱ مهر ۱۳۹۶

چنار پیر

يك دنيا سكوتدر چشم هاي وحشي پاييزدر گيسوان سوخته ي آن چنار پيركو بارها نشسته به زير سايه ي تقديرآه از آن التماس برگ هاي زير پا ماندهبا صد تمناي بهاري سبزمي روبد آنها را نهايت،دست […]