پرویز افتخاری

۱۰ دی ۱۳۹۲

ارثیه بابام

تا هستم جهان ارثیه بابامهسلاماش، ….همه عشقاش، ….همه درداش،….همه تنهائیاش….وقتی نبودم..مال شما….اگه دوست داری… با من ببینیا بذار باهات ببینم…با من بگو…یا بذار با تو بگم…سلامامون…عشقامون…تنهائیامون………..ها؟….زنده یاد حسین.پناهی
۹ دی ۱۳۹۲

دستهای تو

دستان تو از منچشمانت ستاره و شبنمبگذار سپيده زار پيشانيتکه بوسه گاه من است بگشايد دريچه هاي عشق رابه جهان بیکرانه من اخر جنگلهاي بلند زیبائی صحراهاي سحر و رازبي نگفت دستانت بي نام ميماننددستان گشوده […]
۹ دی ۱۳۹۲

دمی دیگر با فخرالدین عراقی

تماشا می‌کند هر دم دلم در باغ رخسارشبه کام دل همی نوشد می لعل شکر بارشدلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سوداییهمه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارشچه خوش باشد دل آن لحظه! که […]
۹ دی ۱۳۹۲

زندانی در قفس خود

حتي نسيم ازادی كه از سر جبر زمان ميگذرد چون رويا به دشتهايي مي رسد كه آزادي را باور كنند ونه به آدمياني كه شادندوازین شادی خود شادند كه ذهن انها در قفس است.. كه در […]
۹ دی ۱۳۹۲

درخت امید

زیر سایه ی درخت سبز امید من نشسته ام،روی صندلی انتظار ممکن است گیسوانم سفید باشد،اما قلبم  هنوزمثل نفسهایم گرم است…مطمئنم مرا خواهی شناختراستی خواهی شناخت ؟؟؟
۹ دی ۱۳۹۲

سهم من از تو

سهمِ من از تودرخششِ نگاهی استمیانِ اضطرابِ شببرای جستنِ آخرین پناهدر فاصله خطِ امید و ترسسهمِ من از توترانه ایست به زمزمه ی عشقبی قید از زماندر ناکجای همیشهسهمِ من از توآخرین کلامِ سکوت استمیانِ طغیانِ […]