پرویز افتخاری

۲۸ آبان ۱۳۹۵

ولیلی این چنین گفت

لليلي گفت: موهايم مشکي است، مثل شب ، حلقه حلقه و مواج، دلت توي حلقه هاي دل من استنمي خواهي دلت را آزاد کني؟ نمي خواهي موج گيسوي ليلي را ببيني؟مجنون دست کشيد به شاخه هاي […]
۲۸ آبان ۱۳۹۵

پائیز 1

پاییز دو چشم تو چه زیباست پاییز چه زیباست مهتاب زده تاج سر کاج پاشویه پر از برگ خزان دیده زرد است آن دختر همسایه لب نرده ایوان می خواند با ناله ی جانسوزخیزید و خز […]
۲۱ آبان ۱۳۹۵

روزگار بمن اموخت

روزگار بمن اموختوقتی تصمیم گرفتی از زندگی کسی خارج شویبا شکوه چون رنگین کمان برو ارام ..بی صدا و…ولی قاطع…بگذار با حسرت رفتنت را بنگرند برو وزیرلب ترانه . از برت دامن کشان ..رفتم ای نامهرباناز […]
۲۱ آبان ۱۳۹۵

بیا یک لیوان شعر سهراب بنوشیم!

بیا یک لیوان شعر سهراب بنوشیم! تا اب را گل نکرده اند بیا در پیاده روی حافظ بخوابیم وبا راه نشینان باده مستانه بزنیم بیا عصیان کنیم و خواب سیبهای زیبای عشق ببینیم! تا فروغ هم […]
۲۱ آبان ۱۳۹۵

خداحافظ گل لادن

خداحافظ گل لادن ……تموم عاشقا باختنببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختنخداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونهلالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونهیكی با چشمای نازش…. دل كوچیكمو لرزوندیكی با دست […]
۲۱ آبان ۱۳۹۵

عشـق حرمت دارد

دلـت به ماندن نيست بـرو…..،بدرودی برای همیشه زیراعشـق حرمت داردگـدايي نیست يادت نيست مگر؟…اين نذر مـن بود، كه كوه شوم و پاي نبودنهايت بمانم…..مردانه قول داده ام ومردانه هم ماندمولی تو نفهمیدی . زیراهنوز عشق را […]
۱۶ آبان ۱۳۹۵

قاصدك (اخوان ثالث)

            قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟                                  از کجا وز که خبر آوردی ؟                            خوش خبر باشی ، اما ،‌اما                           گرد بام و در من                      بی ثمر می گردی […]
۱۶ آبان ۱۳۹۵

یاد من باشد فردا دم صبح

یاد من باشد فردا دم صبحجور دیگر باشمبد نگویم به هوا، آب ، زمین مهربان باشم، با مردم شهرو فراموش کنم، هر چه گذشتخانه ی دل، بتکانم ازغمو به دستمالی از جنس گذشت ،بزدایم دیگر،تار کدورت، […]