الهی نامه3
۳ آبان ۱۳۹۶
الهی نامه5
۳ آبان ۱۳۹۶

الهی نامه 1

همه را از مکر شیطان نگاهدار. همه را از کید نفس آگاه دار.
الهی! فرمایی که بجوی و می ترسانی که بگریز.

می نمایی که بخواه و می گویی که بپرهیز.
الهی! گریخته بودم تو خواندی. ترسیده بودم بر خوان تو نشاندی.

ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش،

اکنون می ترسم که مرا بفریبی به عطای خویش.
الهی! عمر بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.

گفتی و فرمان نکردم. درماندم و درمان نکردم.
الهی! تو ساز که ازین معلولان شفا نیاید،

تو گشای که از این ملولان کاری نگشاید.
الهی! به صلاح آر که نیک بی سامانیم
جمع دار که بد پریشانیم.
الهی! ظاهری داریم شوریده. باطنی داریم در خواب.
سینه ای داریم پر آتش.

دیده ای داریم پر آب. گاه در آتش سینه می سوزیم
و گاه از آب چشم غرقاب.
الهی! اگر نه با دوستان تو در رهم،
آخر نه چون سگ اصحاب کهف بر درگهم.

انتظار را طاقت باید و ما را نیست.
6


صبر را فراغت باید و ما را نیست.
الهی! مکش این چراغ افروخته را
و مسوز این دل سوخته را و مران این بنده آموخته را ..
.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *