پرویز افتخاری

۹ بهمن ۱۳۹۳

چه خياليست

چه خياليست که پنداشته ايمبعدِ هر تاريِ شبسرخي روشن خورشيد پديدار شود؟سال‌ها غرق سياهي شبيمآن لهيب خونينرقص جادو زده‌ي شعله‌ي عصيان و فراموشي ماستصبح صادق نرسيدست هنوز…؟؟؟
۹ بهمن ۱۳۹۳

آینجا درختي دارم برگريز

آینجا درختي دارم برگريزچون پائیزكز شبان ستاره ها را ميگريدو از روزان خورشيد راچكه چكه ابري از برگ ميباردتا كي درخت دل سَبُك كُنَدو به خواب رَوَد در امتدادي از زمستانمرا باد بی مهریت در اين […]
۹ بهمن ۱۳۹۳

ان روزهای خوب

ان روزها ..روزهای خوبمن …….تو بودمُتو …….من بودی ..همه چیزم بودیالانمن ……هیچمُو تو ……او..شده ایبده بستان مسخره ایست تو …….من بودی ..همه چیزم بودیالانمن ……هیچمُو تو ……او..شده ایبده بستان مسخره ایست
۹ بهمن ۱۳۹۳

از آدمــهـا بــگذر!

از آدمــهـا بــگذر! دلـت رابــزرگـتر کـن…ناراحت این نباش که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یک طرفه است…شاد بــاش که چیزی کــم نــگـذاشته ای …وبــدهکارخودت ،رفـاقـتـت وخــدایـت نـیـستی…وجـدانـت که آسوده باشد کـفـایـت می کـندبـاور کـن […]
۸ بهمن ۱۳۹۳

نرگس

به یک کرشمه که نرگس به خود فروشی کردفریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت——————–به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرسادزیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشستحضرت حافظ بزرگ
۸ بهمن ۱۳۹۳

انسانی دگرگونه

می خواهم انسانی دیگرگونه باشممی خواهم از درخت ها ایستادگی بیاموزممی خواهم چونان مورچه ای باشم پرتلاش بی آنکه..هراس داشته باشم از بارانمی خواهم با گندمزار برقصمبا قاصدک ها پرواز کنمبا جیرجیرک ها آواز بخوانممی خواهم […]
۸ بهمن ۱۳۹۳

دمی با سیمین بهبهانی

رفتیم و کس نگفت ز یاران که یار کو؟آن رفته ی …شکسته دل بی قرار کو؟چون روزگار غم که رود…. رفته ایم و یارحق بود اگر نگفت …..که آن روزگار کو؟آرید خنجری که مرا سینه خسته […]
۶ بهمن ۱۳۹۳

دمی دیگر با حسین منصور حلاج

ما سر بر آستان در یار می نهیم پا در حریم کعبه احرار می نهیم هر لحظه صد گناه و خطا می کنیم باز چشم امید بر کرم یار می نهیم چون کاف کوه قاف شکافد […]