پرویز افتخاری

۱۰ اسفند ۱۳۹۳

حواســـت باشد

حواســـت باشد اگر به زنی بیش از حد بهـــا بدهیاگر جنبه نداشته باشد دیگر برای داشـــتنت تلاش نمیکند نگاهش ســـرد میشود کلامش بی روحــــ دســـتانش یخ زده حرف هایش بوی دل مردگیــــ میگیرد و آغوشش بوی […]
۸ اسفند ۱۳۹۳

ما تنها نسلي هستيم

ما تنها نسلي هستيمکه مثل پاييز بين تابستان و زمستاندو فصل متفاوت را تجربه کرديم! فصلي با عشق!!و فصلي با تکنولوژي!!ما متولدين دهه هاي۴۰ و ۵۰ و ۶۰ هستيم.نسلي که ديگر منقرض شده…..ما آخرين نسلي هستيمکه […]
۶ اسفند ۱۳۹۳

معلوم نیست چرا؟

معلوم نیست انسان چرا همیشه عاشق کسی می شودکه شایستگی عشقش را نداردشاید این تنها راه برای بازیافتن تعادل از دست رفته ی دنیایی استکه در آن زندگی می کنیماین قدیمی ترین نوع خود آزاری استعشق […]
۶ اسفند ۱۳۹۳

تندیش عشق

سنگی که طاقت ضربت تیشه را ندارد تندیسی زیبا هم نخواهد شد از زخم تیشه .روزگارخسته نشو که وجودت شایسته تندیس است…………. واگر بسوی عشق بروی .. تندیسی از عشق خواهی شد که همه ترا دوست […]
۶ اسفند ۱۳۹۳

در حیرتم

در حیرتم آتشي نمى سوزاند “ابراهيم” را ،و دريايى غرق نمي کند “موسى” را ؛کودکي، مادرش او را به دست موجهاى “نيل” مي سپارد ،تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛ديگري را برادرانش […]
۶ اسفند ۱۳۹۳

شعری زیبا از فریدون توللی

تاسرزلف تو…..عاشقانه گشودمعطردل انگیزگیسوان پریشتمست هوس کرده…. همچویاس کبودمتارسدآن باغبان بیخبر……ازراهمن گلت ای باغ پربنفشه درودمقوی سپیدی مگربه چشمه پندارکزبر…ودوشت هزاربوسه ربودمرقصدوگلبرگ بوسه برتوفشاندپیش توگربگذردنسیم …..درودمشبنم شاداب بوسه شعله ورافتادتالب سوزنده برلبان توسودمتادم مرگم چراغ خلوت […]