پرویز افتخاری

۱۱ مرداد ۱۳۹۴

ای بی نوا تنبور

در آن صبح سترون سرد پاییزی نیستان سوخت، دستان سوختهم این خنیاگر آیین مستان سوختبنال ای قمری کوکو زن افسانه های دوربنال ای بی نوا تنبور تو ای از جفت هم پرواز خود تا جاودان مهجوربنال […]
۱۰ مرداد ۱۳۹۴

باز باران

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪﺣﺘﻤﺎ ﯾﺎﺩﺵ ﺍﺳﺖ ” ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ “ﻣﺠﺪﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯿﺮ ﻓﺨﺮﺍﯾﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﮔﻠﭽﯿﻦ ﮔﯿﻼﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ١٢٨٨ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﻪﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ .ﺗﺎ ﮐﻼﺱ ﺷﺸﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ […]
۱۰ مرداد ۱۳۹۴

خدا بود ..خدا

مي روييد. در جنگل ، سبزه ..به طراوت دل من خاموشي شب رويا بود.رویائی از عشق ..وبوسه نیمه تمام بر لبانی مرطوب ویا دست دعائی بسوی اسمان شبنم بر جا بود.با نوازشی عاشقانه بر چهره گل […]
۱۰ مرداد ۱۳۹۴

دنگ..،دنگ..

دنگ..،دنگ..ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ.زهر این فکر که این دم گذر استمی شود نقش به دیوار رگ هستی منلحظه ها می گذردآنچه بگذشت ، نمی آید بازقصه ای هست […]
۹ مرداد ۱۳۹۴

خلوت ایوان ماه

دوست دارم نیمه شب در خلوت ایوان ماه سرگزارم عاشقانه با تو در دامان ماه شامگاهان برسر میز ستاره تا سحر جرعه جرعه با تو نوشم قهوه در فنجان ماه باد وقتی ناجوانمردانه برهم میزند گیسوانت […]
۹ مرداد ۱۳۹۴

ای لبت باده‌فروش

ای لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرستجانم از جام می عشق تو دیوانه و مست تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشقمی پرستی که بود بیخبر از جام الست تو مپندار که از خودخبرم […]
۹ مرداد ۱۳۹۴

پشیمان

روزی پشیمان می شوی آن روز خیلی دیر نیست… روزی که دیگر قلب من…. با عشق تو درگیر نیست… آن روز می بوسی مرا در قاب عکس ساکتی… زل میزنی چشم مرا سهم ات بجز تصویر […]
۸ مرداد ۱۳۹۴

ﺁﺩﻣﮏ

ﺁﺩﻣﮏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺷﺪﯼﮔﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﺳﺮﺥ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖﮐﺎﺳﻪ ﺻﺒﺮ ﻟﺒﺖ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﺩﻣﮏ ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯾﺴﺖﮔﻮﺷﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺑﺎﺩﯾﺴﺖﺁﺩﻣﮏ ﻓﺎﺵ ﻧﮑﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺭﺍﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻤﯿﺮﺍﻥ […]