پرویز افتخاری

پشت این نقاب خندهپشت این نگاه شادچهره خموش مرد دیگری استمردیگری که سالهای سالدر سکوت و انزوای محضبی امید ……بی امید…… بی امید زیستهمرد دیگری که پشت این نقاب خندههر زمان به هر بهانهبا تمام قلب […]

ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺳﺮﺩ ﮐﻼﻍ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﻪ ﮔﻮﺷﺖﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﺵ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻼﻍ ﻣﺮﺩ!ﺍﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺵﻧﺠﺎﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﺁﺧﯽ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ, ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯾﻢ […]

انگاه كه خودت….. را فراموش ميكني! انگاه كه از دريچه چشم “ديگري”….. دنيا را به نظاره بنشيني! و بشنوي صداي اعماق قلبت …… را با گوش “ديگري”! عشق اغاز مي شود! و تو مجذور واحد دو […]

حرفهایی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کس به اندازهحرفهایی است که برای نگفتن داردو کتابهایی هست برای ننوشتن …کتاب زندگیت که حتی حق خواندنشان را هم نداری من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابیمن […]

آدمهـــــايي هستنـــد کـــه شايـــــد کـــم بگوينـــــــــــد دوستــــت دارميـــا شايـــد اصـــلا بـــه زبــــان نيـــــاورند دوست داشتنشــــان رابهــــشان خـــرده نگيـــــريد !ايــن آدمــــها فـهـمــــيده انــد دوستـــت دارم حرمـــــت داردمسئوليــــت داردولـــي وقتــــي بـــه کارهايــــشان نگـــاه کُنــــيدوســـت داشتـــن واقعـــــي را مي […]

احـــمقانه ست ؛ از یـک قــــهوه ی تلـــخ ، انتــظار فالِ شیــرین داشتن …!! واحمقانه تر اینکه از کودک فالفروش که خود در اینده اش مانده فالی بخری که اینده ات را زیبا ببینی

ای دوســــت !گاه و بیــــگاه ، لب ِ پنجره ی خاطره ام می آیــــی …دیدنت ؛حتــــــی از دورآب بر آتش دل میــــپاشد .آنقـــــدر تشنه ی دیدار تو امکه به یک جــــــرعه نگاه تو قناعت دارم !دل […]

«خودستایی نیست کار شمع ورنه دست شمعبهر دامنگیری پروانه ما شد ……بلند» صائب تبریزی

« «میان باغ به پروانه بلبلی می گفت نصیحتـی بشنو تا که رستگار شوی خدا یکی و محبت یکی و یار یکی دو دل مباش که بی‌ارج و اعتبار شوی»عطار نیشابوری