اشعار

۱۴ اسفند ۱۳۹۳

نفسم گرفت ازين شب

نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكندر اين حصار جادويي ….روزگار بشكنچو شقاي از دل سنگ ….برآر رايت خونبه جنون صلابت صخره ي كوهسار بشكنتو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانهلب زخم ديده بگشا […]
۱۳ اسفند ۱۳۹۳

دمی با سلمان ساوجی

من هـر چه دیده‌ام ز دل و دیده‌ام کنون از دل ندیده‌ام هـــــــــمه از دیده دیده‌ام آه دهن دریده مـــــــــــرا فاش کرد راز او را گنــــــاه نیست، منش برکشیده‌ام اول کسـی که ریخته است آب روی […]
۱۳ اسفند ۱۳۹۳

دمی با فصیح الزمان رضوانی

همه هست آرزویم که ببینـــم از تو روئیچه زیان ترا که من هم برسم به آرزوئی؟به کسی جمال خود را ننموده ای و بینمهمه جا به هر زبانی بُوَد از تو گفتگوئیبه ره تو بسکه نالم، […]
۱۲ اسفند ۱۳۹۳

یک آسمان ستاره

یاران از این دیار، چه بسیار، رفته اند از این دیار بسته به رگبار رفته اند جانهای پاک با گذر از سیم خاردار تا ناکجای آبیِ دیدار رفته اند دیریست خاطراتِ بهارانِ برگ و گُل از […]
۱۰ اسفند ۱۳۹۳

چهارشنبه سوری

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش […]
۱۰ اسفند ۱۳۹۳

مرگ قو

شنیدم که چون قوی زیبا بمیردفریبنده زاد و فریبا بمیردشب مرگ تنها نشیند به موجیرود گوشه ای دور و تنها بمیرددر آن گوشه چندان غزل خواند آن شبکه خود در میان غزلها بمیردگروهی بر آنند که […]
۶ اسفند ۱۳۹۳

شعری زیبا از فریدون توللی

تاسرزلف تو…..عاشقانه گشودمعطردل انگیزگیسوان پریشتمست هوس کرده…. همچویاس کبودمتارسدآن باغبان بیخبر……ازراهمن گلت ای باغ پربنفشه درودمقوی سپیدی مگربه چشمه پندارکزبر…ودوشت هزاربوسه ربودمرقصدوگلبرگ بوسه برتوفشاندپیش توگربگذردنسیم …..درودمشبنم شاداب بوسه شعله ورافتادتالب سوزنده برلبان توسودمتادم مرگم چراغ خلوت […]
۵ اسفند ۱۳۹۳

غزلی زیبا از خانم سیمین بهبهانی

خواهم چو راز پنهان، از من اثر نباشدتا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد خواهم که آتش افتد، در شهر آشناییوز ننگ آشنایان، بر جا اثر نباشد گوری بده، خدایا! زندان پیکر منتا از […]