اشعار

۱۵ اسفند ۱۳۹۲

دمی دیگر با فروغی بسطامی

كي رفتـه اي ز دل كه تمنــا كنم تــرا …. كي بـوده اي نهفته كـه پيـدا كنم ترا غيبت نكرده اي كه شوم طالب حضور …. پنهـان نگشته اي كه هويـدا كنم ترا با صد هـزار […]
۱۵ اسفند ۱۳۹۲

دمی با فروغی بسطامی

گر عــارف حــق بيـني چشم از همه بر هم زن …. چون دل به يكي دادي ، آتش به دو عالم زن هـم چشــم تمـاشــا را بـر روي نكــو بگشــا …. هــم دســت تمنــا را بر […]
۲۴ بهمن ۱۳۹۲

دمی با حزین لاهیجی

محراب دل ان جلوه اغوش فریب است نشناخته ام کعبه وبتخانه کدام است بند از مژه برداشت خیال رخ ساقی ای ابر ببین گریه ی مستانه کدامست سر تا سر این دشت پر از جلوه لیلی […]
۲۴ بهمن ۱۳۹۲

می حندد

نه بر پیکار ما با با طعنه…. هر فرزانه می خندد بسهل انگاری م…..ا عاقل ودیوانه می خندد ستونهائی که میلرزید….. از طوفان خشم ما بروی لاشه بیجان م……ا مستانه می خندد گلستان که نشد این […]
۲۴ بهمن ۱۳۹۲

مردن ..مرگ نیست

و مرگ، مُردن نیستو مرگ، تنها، نفس نکشیدن نیستمن مردگان بیشماری را دیده‌امکه راه می‌رفتندحرف می‌زدندسیگار می‌کشیدندو خیس از بارانانتظار و تنهایی را درک می‌کردندشعر می‌خواندندمی‌گریستندقرض می‌دادندقرض می‌گرفتندمی‌خندیدندو گریه می‌کردند…حسین پناهی
۹ بهمن ۱۳۹۲

دمی با خواجوی کرمانی

ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را می پرستانیم در ده بادهٔ گلفام را زاهدانرا چون ز منظوری نهانی چاره نیست پس نشاید عیبت کردن رند درد آشام را احتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلست […]