۱۵ مهر ۱۳۹۲

مینا

نوش نوش بزم مستان کی به من فرصت دهد تا که قیل و قال عقل یاوه گو را بشنوم من مرید عشقم و افتاده در دام […]
۱۱ مهر ۱۳۹۲

سوختگان

پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکـیست حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکیست اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته‌نظری است گر نظر پاک کنی […]
۱۱ مهر ۱۳۹۲

زندگی

زندگی زیباست چشمی باز کن                               گردشی در کوچه باغ راز کن هر که چشمش در تماشا نقش بست                             عینک بد بینی خود را شکست […]
۹ مهر ۱۳۹۲

شراب تلخ

تو را باید جرعه جرعه نوشیدچون جامی از شرابی تلخ در تنهائی یک مرد تورا با همه وجود باید لمس کردمثل لحظه ویرانی روح پر احساس […]
۸ مهر ۱۳۹۲

غمش در نهانخانه دل نشیند

غمش در نهانخانه دل نشيندبه نازي كه ليلي به محمل نشيند به دنبال محمل چنان زار گريمكه از گريه ام ناقه در گل نشيند خلد گر […]
۸ مهر ۱۳۹۲

گر به تو افتدم نظر

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو برو شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو از پی ديدن رخت همچو […]
۷ مهر ۱۳۹۲

غزلی زیبا از یغمای جندقی

نگاه کن که نریزد دلی چو باده بدستمفدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستمکنم مصالحه یکسر بصالحان می کوثربشرط آنکه نگیرند این پیاله ز […]
۱ مهر ۱۳۹۲

سحر

صوفى مجلس كه دى جام و قدح مى شكست        باز به يك جرعه مى عاقل و فرزانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش بخواب        […]
۳۰ شهریور ۱۳۹۲

قهوه تلخ

لبخند می زنم اما مثل ته مانده ی یک فنجان قهوه سرد و تلخم. این لبخند نیست تلخند است…!! مثل مزرعه ای که تمام محصولش را […]