اشعار

۲۴ مرداد ۱۳۹۴

به جرم سیب دزدیدن

خطایت هر چه بود آدم…..به جرم سیب دزدیدن تو را از خویش پر دادند…!!ولی… آدم،،،نکن باور؛تورا با چیدن یک سیب پر دادند…..؟ خطایت…عشق حوا بود…گمانم عاشقش بودی …!!به چشمت عشق را دیدی…برای خاطر حوا تو آن […]
۲۳ مرداد ۱۳۹۴

من مستم و دل خراب

من مستم و دل خرابمن مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آببرخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکردر سنبله‌ات قمر در عقربت آفتاببرمشک […]
۲۳ مرداد ۱۳۹۴

ساقیا

ساقیاساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام رامی پرستانیم در ده باده‌ی گلفام را زاهدان را چون ز منظوری نهانی چاره نیستپس نشاید عیبت کردن رند درد آشام رااحتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلستهر که از […]
۲۳ مرداد ۱۳۹۴

دوش پیری

دوش پیری ز خرابات برون آمد مستدست در دست جوانان و صراحی در دستگفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چه‌ئیتوبه‌ی من چو سر زلف چلیپا بشکستهرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل چون تواند […]
۲۲ مرداد ۱۳۹۴

مستم و ميخانه پرستم…

من، مستم..من، مستم و ميخانه پرستم…راهم منماييد،پايم بگشاييد!وين جام جگرسوز مگيريد ز دستم!مي، لاله و باغم..مي، شمع و چراغم مي، همدم من،..هم‌نفسم، عطر دماغم…خوشرنگ،خوش آهنگ..لغزيده به جامم…از تلخي طعم وي، انديشه مداريد،گواراست به كامم!در ساحل اين […]
۲۲ مرداد ۱۳۹۴

مست میخانه

مست میخانه نبودم تو خرابم کردي یار پیمانه نبودم تو شرابم کردي جرعه ای از می عشق تو شبی نوشیدم رز ِ دردانه نبودم می نابم کردي بهر دیدار تو گفتم که برانداز نقاب من که […]
۲۲ مرداد ۱۳۹۴

زندگی2

زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست.شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم. آخرین فرصت خندیدن ماست. زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست.هر کجا خندیدیم ، زندگی هم آنجاست. زندگی شوق رسیدن به خداست. خنده کن […]
۲۱ مرداد ۱۳۹۴

من اگر حوا شوم

من اگر حوا شوماين بار طغيان ميکنمسيب را از شاخه مي چينمولي تقديم شيطان ميکنم گر بخواهد کس مرا بيرون براند زان بهشتهر چه را دستم رسدويران ِ ويران ميکنمدلبري ها ميکنم در کار آدم دم […]
۲۱ مرداد ۱۳۹۴

بگذار بمیرم

امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرمغرق دریای شرابم کن و بگذار بمیرم زندگی تلخ تر از زهر بود گر تو نباشیبعد ازین مرده حسابم کن و بگذار بمیرم تا به کی حلقه شوم سر […]