اشعار

بیشترین عشق جهان را به سوی تو می آورماز معبر فریادها و حماسه هاچرا که هیچ چیز در کنار م… از تو عظیم تر نبوده استکه قلبتچون پروانه ییظریف و کوچک و عاشق است. ای معشوقی […]

  پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیستقصه اینجاست که باید بود،باید خواندپشت این پنجره ها باز هم باید ماندو نباید که گریستباید زیست حسین پناهی

کیستی که مناینگونه به اعتمادنام خود رابا تو می‌گویم…کلید خانه‌ام رادر دستت می‌گذارمنان شادی‌هایم را با تو قسمت می‌کنمبه کنارت می‌نشینمو بر زانوی تواینچنین آرامبه خواب می‌روم؟ کیستی که مناینگونه به جد در دیار رویاهای خویش […]

مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرم که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش به […]

. عشقبازی به همین آسانی است که گلی با چشمی بلبلی با گوشی. رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کارهموارۀ باران با دشت برف با قلۀ کوه……رود با ریشۀ بید باد با […]

سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته می‌شود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نموده […]

مطرب دوره گرد باز آمدنغمه زد ساز نغمه پردازشسوز آوازه خوان دف در دستشد هماهنگ ناله سازش پای کوبان و دست افشان شددلقک جامه سرخ چهره سیاه تا پشیزی ز جمع بستاندسر خویش بر گرفت کلاهگرم […]

برقم که بعد درخشیدن ، از من سکوت نمی‌زیبد غوغای رعد ز پی دارم ، فارغ ز کار نخواهم شد تیری که چشم مرا خسته ست ،بر کـُشتنم به خطا جَسته ست «بر پشت زین» ننهادم […]

ستاره دیده فــرو بست و آرمید بیا شراب نور به رگهای شب دوید بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل سپیده شکفت و سحــــــــــر دمید بیا شهاب یاد تو در آسمان خــاطر من […]