بگذار بمیرم
۲۱ مرداد ۱۳۹۴
زندگی2
۲۲ مرداد ۱۳۹۴

من اگر حوا شوم

من اگر حوا شوم
اين بار طغيان ميکنم
سيب را از شاخه مي چينم
ولي تقديم شيطان ميکنم

11796223_946567255406772_1411600565142047139_n
گر بخواهد کس مرا بيرون براند زان بهشت
هر چه را دستم رسد
ويران ِ ويران ميکنم
دلبري ها ميکنم در کار آدم دم به دم
بي گمان اورا به زور
همدست شيطان ميکنم
من که حوايم
به راه وسوسه يا سادگي
هرچه باشد کار خود بر خويش
آسان ميکنم
چون ميسر شد به کامم
راندن شيطان و مرد
آن بهشت تازه را
همچون گلستان ميکنم
11742875_1603131106641512_8018618876706089069_n
هرچه را ديدم از آدم
من در اين خاک بلا
در بهشت دلکشم اين بار جبران ميکنم
حکم ميرانم
از ين پس بر زنان مهر و وفا
عاشقي را همدلي را
رسم اينان ميکنم
حال اگر آدم خيالش بود تا آدم شود
با خدا يک مشورت
در کار ايشان ميکنم
دست آخر اين بهشت
اما بدون هرکلک
هاي آدم گوش کن
من باز (عــصــيـان ) ميکنم ……

بتول مبشري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *