به دريايي در اوفتادم كه پايانش نميبينم به دردي مبتلا گشتم كه درمانش نميبينم در اين دريا يكي در است و ما مشتاق در او ولي كس كو كه در جويد كه جويانش نميبينم چه جويم […]
زبان رندانه شعر حافظ به طنز تکیه کرده است. طنز ظرفیت بیانی شعر او را تا سر حد امکان گسترش داده و بدان شور و حیاتی عمیق بخشیده است. حافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته […]
دست خطاطِ زمان آهستهمي نشيند به تنمتن دردآلودم..خسته از جور زمان خسته تر از هرزمان شوقِ پـــرواز به سر دارم وسوداي گريزسفــــــری دور ..ز دور ……..هر دم از روزنه اي نام مرا مي خواند .دل من […]
چه زيباست كه چون صبح، پيام ظفر آريمگل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آريم.چه زيباست، چو خورشيد، درافشان و درخشانزآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم .همانگونه كه خورشيد، بر اورنگ زر آيد،خرد را […]
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی راچه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی رابه قطع رشته جان عهد بستم بارها با خودبه من آموخت گیتی، سست عهدی،سخت جانی رابجوید عمر جاویدان هر آنکو همچو […]
دعا می کنم برای تحقق رویاهایم آسمان ها آبی تر باشد دلهای انسانها بی کینه و پر از عشق و بچه ها فقط برای آب نبات های توی کمد مادربزرگشان گریه کنند نه فقر و گرسنگی […]