Iدستی میان اینه ومن لغزید…... شعر از میان اینه دستی شد اینک میان خلوت وتاریکی تفسیر دست ها…….را بر جاده مینویسم وجاده از سخاوت پر می شود وانسوی من . .که خلوت ایینه است ..وتاریکی..پر میشود..برهنگی جاده..در […]
تو جام عشق را بستان و…. میروهمان معشوق را میدان و میروشرابی باش بیخاشاک صورتلطیف و صاف همچون جان و میرویکی دیدار او صد جان به ارزدبده جان و بخر ارزان و میروچو دیدی آن چنان […]
ای ساقی خوش منظر مست میِ نابم کن روی چو مهَت بنمای …..بیهوش و خرابم کن کیفیت بیداری ……..خون کرد دلم ساقی برخیز و شرابم ده ….بنشین و به خوابم کن هر وقت که می خواران […]