دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید […]
زندگي در کف توست … زندگي چرخش ثانیه هاست زندگي پر زدن شاپركی است زندگي از من و توست زندگي خالی نیست ، خدا هست زندگي سخت تر از سنگ كه نیست زندگي نرم چو برف […]
جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز استجنگل شب تا سحر تن شسته در بارانخيال انگيز !ما ، به قدر جام چشمان خود ، از افسون اين خمخانه سر مستيمدر من اين احساس :مهر مي ورزيمپس […]
طبع شاپور و طبيعت کاريکلماتورهايش شاپور در کاريکلماتورهايش با طبيعتي انساني به سراغ همه چيز مخصوصا طبيعت مي رود . واقعيت اين است که او دنيايي متفاوت و مخصوص به خود دارد.او واقعيت ها را جور […]
کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، […]
من دل به زيبايي به خوبي ميسپارمدينم اين استمن مهرباني را ستايش ميکنمآيينم اين استمن رنج ها را با صبوري ميپذيرممن زندگي را دوست دارمانسان و باران و چمن را ميستايمانسان و باران و چمن را […]