می دانمحالا سالهاست که ديگر هيچ نامهای به مقصد نمیرسد حالا بعد از آن همه سال، آن همه دوری آن همه صبوری من ديدم از همان سرِ صبحِ آسوده هی بوی بال کبوتر و نایِ تازهی […]
قطره ای آبم ز چشمی اشکبار افتاده امپاره ای آهم به راهی بیقرار افتاده امآتشم در خرمن امال خویش افکنده امناله ام در دامن شبهای تار افتاده امبوسه ای نشکفته ام در موی او پیچیده امحسرتی […]
ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام …در محنت و بلا چه گرفتار ماندهام؟ با اهل مدرسه چو به اقرار نامدم با اهل مصطبه چه به انکار ماندهام؟ در صومعه چو مرد مناجات نیستم در میکده […]
یاد گرفتم این بار که دستانم یخ کرد، دستان کسی را نگیرم!جیب هایم مطمئن ترند.!!– دنیا رو می بینی؟ حرف حرف میاره، پول پول میاره، خواب خواب میاره.ولی ‘محبت’، “خیانت” میاره!=========================== کاش همه میدانستن دل بستن […]
بیشترین عشق جهان را به سوی تو می آورماز معبر فریادها و حماسه هاچرا که هیچ چیز در کنار م… از تو عظیم تر نبوده استکه قلبتچون پروانه ییظریف و کوچک و عاشق است. ای معشوقی […]
کیستی که مناینگونه به اعتمادنام خود رابا تو میگویم…کلید خانهام رادر دستت میگذارمنان شادیهایم را با تو قسمت میکنمبه کنارت مینشینمو بر زانوی تواینچنین آرامبه خواب میروم؟ کیستی که مناینگونه به جد در دیار رویاهای خویش […]
مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرم که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش به […]