چه زيباست كه چون صبح، پيام ظفر آريمگل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آريم.چه زيباست، چو خورشيد، درافشان و درخشانزآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم .همانگونه كه خورشيد، بر اورنگ زر آيد،خرد را […]
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی راچه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی رابه قطع رشته جان عهد بستم بارها با خودبه من آموخت گیتی، سست عهدی،سخت جانی رابجوید عمر جاویدان هر آنکو همچو […]
دعا می کنم برای تحقق رویاهایم آسمان ها آبی تر باشد دلهای انسانها بی کینه و پر از عشق و بچه ها فقط برای آب نبات های توی کمد مادربزرگشان گریه کنند نه فقر و گرسنگی […]
بعضی از آدمها پر از مفهوم بودنندپر از حس های خوبندپر از حرفهای نگفته اندچه هستند، هستندو چه نیستند، هستند… … یادشانخاطرشانحس های خوبشان…..آدمهابعضی هایشانسکوتشان هم پر از حرف هستپر از مرحم به هر زخم است.انها […]
دو روح وابسته به دیار ستارگان به دیدار یکدیگر آمدند در آسمان و دیده بهم دوختند خاموش و بی زبان مرد آواز نمی خواند اما گلوی آفتاب سوخته اش از ترانه می تپید و زن ایستاده […]
از ره رسیده ایم با قامتی به قصد شکستن لات و منات را که شکستیمعزی دگر عزیز نمی ماندما از جنس پینه کفش به پا داریم هر چند این کفشهای کهنه ی ما درد می کنداما […]
در کوي تو مستانه ميافتم و ميخيزمدلداده و ديوانه ميافتم و ميخيزممن مست و پريشانم مي نالم و مي مويممدهوش ز پيمانه ميافتم و ميخيزمتا آنکه تو را يابم ميگردم و ميجويمپس بر در آن خانه […]