اشعار

۲۱ تیر ۱۳۹۲

تو کیستی ؟

توکیستی که زخط سپیده می ائیچه دیده ای ای دوست ….رمیده میائیمگر توخون سیاوش ..وروح حلاجیکه قطره قطره ..بریده بریده میائیبگو ..بگو که چه رقصی ست ..رقص بر سر دارکه مثل خون ..انالحق ..چکیده می ائی
۲۱ تیر ۱۳۹۲

حرفی برای فریاد،

حرفی برای فریاد، چون غسل در تن بادمانند شبنمی بر، گلبرگهای میعادیک شعر ز غم گرفتن، در قحطی شکفتنیک شکوه نامه از من، از خود به خود نوشتناشکی به پاکی رود، جاری شد و بیاسوداز تن […]
۲۰ تیر ۱۳۹۲

بیا

به سراغ خواب هایم بیانامم را از نو بخواندست هایم را بگیرروی خوش زمانه ام بشوباید تنهایی را … تنها گذاشتُتا انتهای آدمی رفتتو را ماه نامیدشعر را به نام های تو سپرددیگر …با توتمام آبی […]
۲۰ تیر ۱۳۹۲

با توام

با توامای لنگر تسکین!ای تکان‌های دل!ای آرامش ساحل!با توامای نور!ای منشور!ای تمام طیف‌های آفتابی!ای کبود ِ ارغوانی!ای بنفشابی!با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین!با توامای شادی غمگین‌!با توامای غم!غم مبهم!ای نمی‌دانم!هر چه هستی باش!اما کاش…نه، جز […]
۲۰ تیر ۱۳۹۲

حرفی برای فریاد

حرفی برای فریاد، چون غسل در تن بادمانند شبنمی بر، گلبرگهای میعادیک شعر ز غم گرفتن، در قحطی شکفتنیک شکوه نامه از من، از خود به خود نوشتناشکی به پاکی رود، جاری شد و بیاسوداز تن […]
۲۰ تیر ۱۳۹۲

رویای دیدنت

رویای دیدنت در خواب آنهم با چشمانی باز و یک لحظه ماندن در معبد چشمانتوسیراب شدن از پاکی نگاهت را باهیچ شعری نمیتوان سرود. بگو توراچگونه بسرایم….؟؟؟؟
۲۰ تیر ۱۳۹۲

وقتی تو بیائی

وقتی تو بیائی .وقتی با تو روبرو شوم در اینه چشمهای زیبایت زلفهای دختر عشق را شانه میزنم ولب های میگونش را سرخابی تر میکنم وقتی بیائی با تو ترانه میخوانم ودر دستهای هم تکثیر می […]
۲۰ تیر ۱۳۹۲

کودک

عشق تو کودکیست، باموی طلایی نه هر آنچه شکستنی را، میشکند باران که گرفت به دیدار من میآید بر رشتههای اعصابم راه میرود و بازی می کند و من تنها صبر در پیش میگیرم عشق تو، […]