دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟***تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کنای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟***مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبودراستی تو […]
ناله به دل شد گره ، راه نيستان كجاست؟ خانه قفس شد به من طرف بيابان كجاست؟ اشك به خونم كشيد ، آه به بادم سپرد عقل به بندم فگند ، رخنهء زندان كجاست؟گفت پناهت دهد […]
امشب به قصه ي دل من گوش مي كنيفردا مرا چو قصه فراموش مي كنياين در هميشه در صدف روزگار نيستمي گويمت ولي تو كجا گوش مي كنيدستم نمي رسد كه در آغوش گيرمت… اي ماه […]
من مست شدم زاهد از باده خمخانه یک جام دگر دارم سرمست شوی یا نه؟از ما دو کدامین را تا دوست به خود خواند من عاشق و دیوانه تو عاقل و فرزانهآنرا که تو مفتونی صد […]
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید […]
زندگي در کف توست … زندگي چرخش ثانیه هاست زندگي پر زدن شاپركی است زندگي از من و توست زندگي خالی نیست ، خدا هست زندگي سخت تر از سنگ كه نیست زندگي نرم چو برف […]
جام دريا از شراب بوسه خورشيد لبريز استجنگل شب تا سحر تن شسته در بارانخيال انگيز !ما ، به قدر جام چشمان خود ، از افسون اين خمخانه سر مستيمدر من اين احساس :مهر مي ورزيمپس […]