صفحه اصلی

۲۱ بهمن ۱۳۹۳

عاشق ترينِ زندگان

قصه نيستم كه بگويي نغمه نيستم كه بخواني صدا نيستم كه بشنوي يا چيزي چنان كه ببيني يا چيزي چنان كه بدانی من درد مشتركم مرا فرياد كن درخت با جنگل سخن مي گويد علف با […]
۲۰ بهمن ۱۳۹۳

انسان هايي هستند

انسان هايي هستندکه ديوار بلندت را مي بينندولي به دنبال همان يک آجر لق ميان ديوارت هستند که ،تو را فرو بريزند …!تا تو را انکار کنند …!تا از رويت رد شوند …!مراقب باش !دست روزگار […]
۲۰ بهمن ۱۳۹۳

اهای مردم شهر بهوش

اهای مردم شهر بهوش .همه عاشقها بگوش من شهرزادم .همان قصه گوی تاریخقصه گوی هزار ویک شب برایتان قصه خواهم گفت نه فقط در هزار ویک شب در هزاران شب تا ابدیت ولی نه قصه غصه […]
۱۹ بهمن ۱۳۹۳

درسرزمین های دور

پس از سفر های بسیاردرسرزمین های دورسرزمین های ازاد ودربند وعبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیزبر آنم که در کنار تو لنگر افکنمبادبان برچینمپارو وانهمسکان رها کنمبه خلوت لنگرگاهت در آیمو در […]
۱۹ بهمن ۱۳۹۳

بتخانه نشین هستم…

بتخانه نشین هستم… از کعبه سخن دارمعیب است مسلمان را زین کیشی که من دارماز دور درین صحرا گیرید …..سراغم رامن دوزخیی عشق ام در شعله وطن دارمگر پوش مزارم را از برگ گیاه ……سازنددهقان همین […]
۱۹ بهمن ۱۳۹۳

بنشين، مرو،

بنشين، مرو، كه در دل شب، در پناه ماهخوش تر ز حرف عشق و سكوت و نگاه نيستبنشين و جاودانه به آزار من مكوشيكدم كنار دوست نشستن گناه نيست***بنشين، مرو، حكايت “وقت دگر” مگويشايد نماند فرصت […]
۱۹ بهمن ۱۳۹۳

دمی با وحشی بافقی

بعد از این رای من اینست و همین خواهد بودمن بر این هستم و البته …..چنین خواهدبودچون چنین است پی کار دگر باشم بهچند روزی پی دلدار دگر باشم بهعندلیب گل رخسار دگر باشم بهمرغ خوش […]