صفحه اصلی

۳ شهریور ۱۳۹۲

یکی بود..یکی هم بود

دل بستن شبیه یه قصه استبا یکی بود شروع میشه و با یکی نبود پایان می گیره.همیشه یکی بود ..تو هستیویکی نبود ..منمبرای خدا یکبار هم بگذار من باشمنه هردو باشیم بشود ..یکی بود ..یکی بود
۱ شهریور ۱۳۹۲

دیار من

اینجا در دیار ما کنار خیابان علاقه می فروشند اینجا کنار خیابان وحتی در مترو اغوش وبوسه وعشق می فروشند ارزان هم میدهند که مشتری شوی اینجا روز چهار شنبه خوشبختی می فروشند با یک بلیط […]
۱ شهریور ۱۳۹۲

بگذار پر شوم از …..

بگذار پر شوماز قطره های کوچک باراناز قلب های رشد نکردهاز حجم کودکان به دنیا نیامدهبگذار پر شومکه شاید عشقگهواره ی عیسای دیگری باشدبگذار پر شوم از غزل …….از شعر وترانه از رقص ..اواز وبهانهبگذار پر […]
۱ شهریور ۱۳۹۲

کلاغ پر

کودکان زیر پنجره.اطاقم .کلاغ پر بازی می کردندیکی گفت… کبوتر پردیگری گفت…… گنجشک پر..سومی گفت ..بلبل پر ومن با ناله گفتم .. بچه ها .. عشق پر.. دوستی پر..وازادی پربچه ها شادی پر . .مهربانی پر […]
۲۶ مرداد ۱۳۹۲

تنهائی

چه سخت است هم پاییز باشد.هم ابر باشد.هم باران باشد. هم خیابان خیس اما….. نه تو باشی.… نه دستی برای فشردن باشد.نه پایی برای قدم زدن باشد .نه نگاهی برای زل زدن!!!!!ونه امیدی برای امدن