صفحه اصلی

۷ مهر ۱۳۹۲

راز

عادت ندارم راز دلم را ،به همه بگويم !اخر راز را به همه نباید گفت راز را باید به راز دار سپرد ومن بیهوده بدنبال سبمرغ وکیمیا نیستم پس خاکش مي کنم زير چهره ي خنـدانم… […]
۷ مهر ۱۳۹۲

غزلی زیبا از یغمای جندقی

نگاه کن که نریزد دلی چو باده بدستمفدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستمکنم مصالحه یکسر بصالحان می کوثربشرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماندبوجه خیر و […]
۷ مهر ۱۳۹۲

تنهای تنها

خداوند برای گفتن حرفهای بسیار داشت که در بی کرانگی دلش موج میزدو بیقرارش میکردو آن هنگام دریاها را از اشکهایی که در تنهاییش ریخته بود لبریز میساختبا شوق ….انسان را افرید .به ان افتخار کرد […]
۷ مهر ۱۳۹۲

نیایش

دلم برای طلوع خورشید آرامش تنگ است دلم برای صخره های پر هیاهوی هستی تنگ است دلم برای شنیدن صدای امواج پر غوغا تنگ استمن دلم برای با تو بودن ای همه ی هستی تنگ استمن […]
۷ مهر ۱۳۹۲

نیایش

الهی نیامده ام برای گرفتن چیزی ، خودت رامیخواهم که تو عزیزی .الهی سجاده ام فقط برای تو پهن است و قامتمتنها برای تو بلند . در سجده ام تو هستی.و در دستان قنوتم تو نشستی […]