صفحه اصلی

۱۲ دی ۱۳۹۲

یلدا

گیرم که یلدا هم بیاید.شبی هم به درازا بکشد.برفی هم ببارد.سفره ای هم چیده شود.اناری هم باشد.و دیوان حافظی هم.چه یلدایی؟چه برفی؟چه فالی؟بی تو اینجا همه شب یلداست.همه شب سرد است.همه شب فال مرا می گیرد،یاد […]
۱۲ دی ۱۳۹۲

پرنده در باد

واژه هایت در قلب مندایره های سطح اب را می مانندبوسه ات بر لبانمبه پرنده ای در باد می ماندچشمان سیاهم بر روشنای اندامتفواره های جوشان در دل شب را یاداورندچونان ستاره ی زحلبر مدار تو […]
۱۱ دی ۱۳۹۲

زندگی در مردن

تو نمی دانی غریو یک عظمتوقتی که در شکنجه یک شکست نمی نالدچه کوهی ست! تو نمی دانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینانوقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شودچه دریایی ست!تو نمی […]
۱۰ دی ۱۳۹۲

یکی بود ومن نبودم

یکی بود واو بود یکی نبود ومن …..هیچوقت نبودم برای نبودن که . . .همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشیمیتوانی همین جاپشت تمام بغضهایت گم شده باشیمیتوانی بغضت را که دارد خفه ات میکند واگر […]
۱۰ دی ۱۳۹۲

دمی دیگر با زنده یاد احمد شاملو

دسته ی کاغذ..بر میز در نخستین نگاه ِ آفتاب . کتابی مبهم و سیگاری خاکستر شده کنار ِ فنجان ِ چای از یاد رفته بحثی ممنوع در ذهن از : احمد شاملو
۱۰ دی ۱۳۹۲

دمی با زنده یاد احمد شاملو

مرگ من سفری نیست هجرتی است از سرزمینی که دوست نمی داشتم به خاطر نامردمانش ! خود آیا از چه هنگام این چنین آئین مردمی از دست بنهاده اید ؟ پر ِ پرواز ندارم..اما دلی دارم […]
۱۰ دی ۱۳۹۲

نقاب

جرأت کنید راست و حقیقی باشید.جرأت کنید زشت باشید!…اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید.خود را همان که هستید نشان بدهید.این بزک تهوع انگیز دوروئی و دو پهلویی رااز چهره روح خود بزدایید،با […]