صفحه اصلی

۲۴ آبان ۱۳۹۲

دو روح

دو روح وابسته به دیار ستارگان به دیدار یکدیگر آمدند در آسمان و دیده بهم دوختند خاموش و بی زبان مرد آواز نمی خواند اما گلوی آفتاب سوخته اش از ترانه می تپید و زن ایستاده […]
۲۴ آبان ۱۳۹۲

لات ومنات

از ره رسیده ایم با قامتی به قصد شکستن لات و منات را که شکستیمعزی دگر عزیز نمی ماندما از جنس پینه کفش به پا داریم هر چند این کفشهای کهنه ی ما درد می کنداما […]
۲۳ آبان ۱۳۹۲

سینه گشاده

سینه باید گشاده چون دریا…تا کند نغمه ای چو دریا ساز نفسی باید ازموده چوموج…….که رود صد ره ودراید باز تن توفان کش.. شکیبنده….که نفرساید از نشیب وفراز بانگ دریا دلان چنین خیزد کار هر سینه […]
۲۳ آبان ۱۳۹۲

مدهوش میخانه

در کوي تو مستانه مي‌افتم و مي‌خيزمدلداده و ديوانه مي‌افتم و مي‌خيزممن مست و پريشانم مي نالم و مي مويممدهوش ز پيمانه مي‌افتم و مي‌خيزمتا آنکه تو را يابم مي‌گردم و مي‌جويمپس بر در آن خانه […]
۲۳ آبان ۱۳۹۲

معجزه

معجزه یعنی دستان تودست می کشی توی موهایمتمام سرگیجه هایم خوب می شودافسانه یعنی لب های تودر تمام شعرها موج می زندتو می خندیدنیا به رقص می آیدشاعر یعنی چشمان توهر ثانیه پر می شود از […]
۲۲ آبان ۱۳۹۲

کلاغ پر

کلاغ پـَر…؟؟نه کلاغ را بگذاریم برای آخر … … نگاهت پـَر خاطراتت هم پـَر صدایت ؛ پـَـــر کلاغ پـَر..!؟؟ نه ؛ کلاغ را بگذاریم برای آخـــر جوانی ام پـَر خاطراتم پــَر من هم … پــَـــــر حالا […]