مدهوش میخانه۲۳ آبان ۱۳۹۲سینه گشاده۲۳ آبان ۱۳۹۲ نمایش همه گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روزبی هیچ پولی برایش دانه می پاشم…من می گریستم به اینکه حتی او هممحبت مرا از سادگی ام می پندارد… اشتراک گذاری53 پست مرتبط۱۸ مهر ۱۴۰۲گریه شوقادامه مطلب۱۸ مهر ۱۴۰۲روسپی روحادامه مطلب۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲فریاد می کشی ..که هنوز زنده امادامه مطلب دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Δ