اشعار

۲۲ آبان ۱۳۹۲

خرقه حرام

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرامست ای مجلسیان راه خرابات کدامست هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند ما را غمت ای ماه پری چهره تمامست برخیز که در سایه سروی بنشینیم …کان جا که […]
۲۲ آبان ۱۳۹۲

تاراج روزگار

نهال تازه رسی گفت با درختی خشک   که از چه روی، ترا هیچ برگ و باری نیست چرا بدین صفت از آفتاب سوخته‌ای   مگر بطرف چمن، آب و آبیاری نیست شکوفه‌های من از روشنی […]
۱۶ آبان ۱۳۹۲

حیله

خوش همی میروی ای قافله سالار براه گذری. جانب گم کرده رهی باید کرد نه همین صف زده مژگان سیه …باید داشت بصف دلشدگان هم نگهی باید کرد طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در […]
۱۶ آبان ۱۳۹۲

سهم دستهایم کو؟

صدای بوسه پر…کدامین پرنده رنگینترا بخواب ناز خواهد برد..؟.واگر خواب تو سنگین …شودسهم دستهایم را …کدامین سیبها خواهند داد؟کدامین نگاه بر رخسارت خیره خواهد شد؟وپیکر هوسناک تو …در حریر بوسه های کدام عاشق پیچیده خواهد شدای […]
۱۰ آبان ۱۳۹۲

ساقی مستان

ازمن ای ساقی مردان ..نفسی روی مگرداندل من مشکن اگر نه قدح وشیشه شکستمقدحی بود بدستم…بفکندم ….بشکستمکف صد پای برهنه..من از ان شیشه شکستمتو بدان شیشه پرستی که..زشیشه.ست شرابتمی من نیست زشیره..زچه رو شیشه پرستمحضرت مولانا
۱۰ آبان ۱۳۹۲

خوبست

دمی با ا بوسعید ابوالخیر:گر سبحه‌ی صد دانه شماری خوبست            ور جام می از کف نگذاری خوبست گفتی چه کنم چه تحفه آرم بر دوست             بی‌درد میا هر آنچه آری خوبست
۸ آبان ۱۳۹۲

محراب دل

محراب دل ان جلوه اغوش فریب است نشناخته ام کعبه وبتخانه کدام است بند از مژه برداشت خیال رخ ساقی ای ابر ببین گریه ی مستانه کدامست سر تا سر این دشت پر از جلوه لیلی […]