به خرابات برید از در این خانه مراکه دگر یاد شراب آمد و پیمانه مرادل دیوانه به زنجیر نبستن عجبستکه به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا؟ می بیارید و تنم را بنشانید چو شمع پیش آن […]
به خرابات گرو شد سر و دستار مراطلبم کن ز خرابات و به دست آر مرابفغانند مغان از من….. و از زاری منشاید از پیر مغان هم ندهد…. بار مراساخت اندر دل ما …یار خراباتی جایز […]
در من کودکی هستایستاده بر بامِ خانهبا دستهایِ بازبا میل وحشیانه به پرواز در من کودکی هستنشسته بر لب حوضی قدیمیزیرِ پلکهایش موجی ازماهی و دریا و ساحلی حقیقی در من یک کودک جسوراز تهِ تاریکی […]
ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم، این ترانه از توستآن بانگ بلند صبحگاهیوین زمزمهی شبانه از توستمن انده خویش را ندانم…این گریهی بیبهانه از توست ای آتش جان پاکبازاندر خرمن من زبانه از توستافسون شدهی […]
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیاآن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقاندور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا نانی بده نان […]
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیمامید ز هر کس که بریدیم،بریدیمدل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه بامی که پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بودحالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیمنام تو […]
ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرانرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا گفت:« خاموش درین جا چه نشستی؟» گفتم:بوی « محبوبه شب » می برَد از هوش مرا بوی محبوبه شب، بوی جنون […]
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.یک روزی […]
به خرابات برید از در این خانه مراکه دگر یاد شراب آمد و پیمانه مرادل دیوانه به زنجیر نبستن عجبستکه به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا؟ می بیارید و تنم را بنشانید چو شمع پیش آن […]
به خرابات گرو شد سر و دستار مراطلبم کن ز خرابات و به دست آر مرابفغانند مغان از من….. و از زاری منشاید از پیر مغان هم ندهد…. بار مراساخت اندر دل ما …یار خراباتی جایز […]
در من کودکی هستایستاده بر بامِ خانهبا دستهایِ بازبا میل وحشیانه به پرواز در من کودکی هستنشسته بر لب حوضی قدیمیزیرِ پلکهایش موجی ازماهی و دریا و ساحلی حقیقی در من یک کودک جسوراز تهِ تاریکی […]
ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم، این ترانه از توستآن بانگ بلند صبحگاهیوین زمزمهی شبانه از توستمن انده خویش را ندانم…این گریهی بیبهانه از توست ای آتش جان پاکبازاندر خرمن من زبانه از توستافسون شدهی […]
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیاآن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقاندور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا نانی بده نان […]
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیمامید ز هر کس که بریدیم،بریدیمدل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه بامی که پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بودحالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیمنام تو […]
ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرانرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا گفت:« خاموش درین جا چه نشستی؟» گفتم:بوی « محبوبه شب » می برَد از هوش مرا بوی محبوبه شب، بوی جنون […]
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.یک روزی […]