خطایت هر چه بود آدم…..به جرم سیب دزدیدن تو را از خویش پر دادند…!!ولی… آدم،،،نکن باور؛تورا با چیدن یک سیب پر دادند…..؟ خطایت…عشق حوا بود…گمانم عاشقش بودی …!!به چشمت عشق را دیدی…برای خاطر حوا تو آن […]
من مستم و دل خرابمن مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آببرخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکردر سنبلهات قمر در عقربت آفتاببرمشک […]
ساقیاساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام رامی پرستانیم در ده بادهی گلفام را زاهدان را چون ز منظوری نهانی چاره نیستپس نشاید عیبت کردن رند درد آشام رااحتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلستهر که از […]
دوش پیری ز خرابات برون آمد مستدست در دست جوانان و صراحی در دستگفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چهئیتوبهی من چو سر زلف چلیپا بشکستهرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل چون تواند […]
مست میخانه نبودم تو خرابم کردي یار پیمانه نبودم تو شرابم کردي جرعه ای از می عشق تو شبی نوشیدم رز ِ دردانه نبودم می نابم کردي بهر دیدار تو گفتم که برانداز نقاب من که […]
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست.شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم. آخرین فرصت خندیدن ماست. زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست.هر کجا خندیدیم ، زندگی هم آنجاست. زندگی شوق رسیدن به خداست. خنده کن […]
من اگر حوا شوماين بار طغيان ميکنمسيب را از شاخه مي چينمولي تقديم شيطان ميکنم گر بخواهد کس مرا بيرون براند زان بهشتهر چه را دستم رسدويران ِ ويران ميکنمدلبري ها ميکنم در کار آدم دم […]
امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرمغرق دریای شرابم کن و بگذار بمیرم زندگی تلخ تر از زهر بود گر تو نباشیبعد ازین مرده حسابم کن و بگذار بمیرم تا به کی حلقه شوم سر […]
خطایت هر چه بود آدم…..به جرم سیب دزدیدن تو را از خویش پر دادند…!!ولی… آدم،،،نکن باور؛تورا با چیدن یک سیب پر دادند…..؟ خطایت…عشق حوا بود…گمانم عاشقش بودی …!!به چشمت عشق را دیدی…برای خاطر حوا تو آن […]
من مستم و دل خرابمن مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آببرخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکردر سنبلهات قمر در عقربت آفتاببرمشک […]
ساقیاساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام رامی پرستانیم در ده بادهی گلفام را زاهدان را چون ز منظوری نهانی چاره نیستپس نشاید عیبت کردن رند درد آشام رااحتراز از عشق میکردم ولی بیحاصلستهر که از […]
دوش پیری ز خرابات برون آمد مستدست در دست جوانان و صراحی در دستگفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چهئیتوبهی من چو سر زلف چلیپا بشکستهرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل چون تواند […]
مست میخانه نبودم تو خرابم کردي یار پیمانه نبودم تو شرابم کردي جرعه ای از می عشق تو شبی نوشیدم رز ِ دردانه نبودم می نابم کردي بهر دیدار تو گفتم که برانداز نقاب من که […]
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست.شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم. آخرین فرصت خندیدن ماست. زندگی همهمه مبهمی از خاطره هاست.هر کجا خندیدیم ، زندگی هم آنجاست. زندگی شوق رسیدن به خداست. خنده کن […]
من اگر حوا شوماين بار طغيان ميکنمسيب را از شاخه مي چينمولي تقديم شيطان ميکنم گر بخواهد کس مرا بيرون براند زان بهشتهر چه را دستم رسدويران ِ ويران ميکنمدلبري ها ميکنم در کار آدم دم […]
امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرمغرق دریای شرابم کن و بگذار بمیرم زندگی تلخ تر از زهر بود گر تو نباشیبعد ازین مرده حسابم کن و بگذار بمیرم تا به کی حلقه شوم سر […]