اشعار

۲۷ آبان ۱۳۹۲

پیام ظفر

چه زيباست كه چون صبح، پيام ظفر آريمگل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آريم.چه زيباست، چو خورشيد، درافشان و درخشانزآفاق پر از نور، جهان را خبر آريم .همانگونه كه خورشيد، بر اورنگ زر آيد،خرد را […]
۲۶ آبان ۱۳۹۲

جوانی

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی راچه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی رابه قطع رشته جان عهد بستم بارها با خودبه من آموخت گیتی، سست عهدی،سخت جانی رابجوید عمر جاویدان هر آنکو همچو […]
۲۵ آبان ۱۳۹۲

شاخه زیتون

دعا می کنم برای تحقق رویاهایم آسمان ها آبی تر باشد دلهای انسانها بی کینه و پر از عشق و بچه ها فقط برای آب نبات های توی کمد مادربزرگشان گریه کنند نه فقر و گرسنگی […]
۲۴ آبان ۱۳۹۲

مسافران دیار عشق

بعضی از آدمها پر از مفهوم بودنندپر از حس های خوبندپر از حرفهای نگفته اندچه هستند، هستندو چه نیستند، هستند… … یادشانخاطرشانحس های خوبشان…..آدمهابعضی هایشانسکوتشان هم پر از حرف هستپر از مرحم به هر زخم است.انها […]
۲۴ آبان ۱۳۹۲

دو روح

دو روح وابسته به دیار ستارگان به دیدار یکدیگر آمدند در آسمان و دیده بهم دوختند خاموش و بی زبان مرد آواز نمی خواند اما گلوی آفتاب سوخته اش از ترانه می تپید و زن ایستاده […]
۲۴ آبان ۱۳۹۲

لات ومنات

از ره رسیده ایم با قامتی به قصد شکستن لات و منات را که شکستیمعزی دگر عزیز نمی ماندما از جنس پینه کفش به پا داریم هر چند این کفشهای کهنه ی ما درد می کنداما […]
۲۳ آبان ۱۳۹۲

مدهوش میخانه

در کوي تو مستانه مي‌افتم و مي‌خيزمدلداده و ديوانه مي‌افتم و مي‌خيزممن مست و پريشانم مي نالم و مي مويممدهوش ز پيمانه مي‌افتم و مي‌خيزمتا آنکه تو را يابم مي‌گردم و مي‌جويمپس بر در آن خانه […]