متفرقه

۱۶ تیر ۱۳۹۴

دل بستن به سایه ها

دل بستن به سایه هاتاوان سنگینی داردباید همیشه پشت به خورشید بایستیو بدانی که آفتابدر چه ساعتی غروب می کند. .سایه ها مرام عجیبی دارندمی آیندعاشقت می کنندو دمِ غروببه دنبال بی سرانجامیشان می روند. .همیشه […]
۱۵ تیر ۱۳۹۴

ادمهای خاص

شده با ادمهائی برخورد کنی که یه جور خاصند آدمهایی هستند که دلبری نمی کنند…حرفهای عاشقانه الکی نمی زنند…چیز خاصی نمی گویند که ذوق کنی اما عاشقشان می شوی!!ناخواسته دلت برایشان می رود….این آدمها فقط مهربانی […]
۱۴ تیر ۱۳۹۴

نَگــذار

نَگــذار هَـر کَـس کــه آمـَد و مانـدنى نَشـُدتــــــو رادِلت راصِداقَتَت راﺑــا خودَش یَـدَکـــ بِکِشــَد.. نَـگذار روىِ دوست داشتَنَت قیمت بُگْــذارد.. کـــه هَر وقتـــ از ﺳَرِ بى ﺣﻮﺻﻠكىاز سَرِ نـﺒـوﺩﻥِ ﺁﺭﺍﻣشىآمَدُ سُـراغت را گِرِفتحــالَت را پُرسیــــدﺩِلَت را […]
۱۳ تیر ۱۳۹۴

ادمها

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ …ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ …ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ …ﺍﻧﮕﺎﺭﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ !!!ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻫﻤﺪﻡ،ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ،ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺭﻓﻴﻖ،ﺍﺻﻸ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﺟﺎﻥِ ﺷﻴﺮﻳﻦ !!!…ﺩﺭﺳﺖ ﻣﻰ ﻧﺸﻴﻨﻨﺪ […]
۹ تیر ۱۳۹۴

مهربان چون افتاب

انسانم!مهربان چون افتاب ساکت، چون درخت سرو افتاده چون بید  مجنون گسترده، چون مزرعه یونجه!لطیف چون باران و بارور، چون خوشه بلوط!گناه کار چون سیب….وزیبا چون گل سرخ عاشق چون خداوند حال باید گفت به جز […]
۹ تیر ۱۳۹۴

ذهن در قفس

حتي نسيم ازادی كه از سر جبر زمان ميگذردچون رويابه دشتهايي مي رسد كه آزادي را باور كنند ونه به آدمياني كه  در  قفس جهل وخرافات شادندوازین شادی خود دلشادند وبجای تدبیر ..تقدیر را می پذیرند […]
۸ تیر ۱۳۹۴

مجسمه ای از هنر وزیبائی

خداوند برای گفتن حرفهای بسیار داشت که در بی کرانگی دلش موج میزدو بیقرارش میکرداو عشق را می شناخت وخالق ان بود و آن هنگام دریاها را از اشکهایی که در تنهاییش ریخته بود لبریز میساختبا […]
۸ تیر ۱۳۹۴

خسته

وقتی که خسته  ام خسته از بودن ..نفس کشیدن در دنیای فریب ونیرنگ ولی همچنان عاشق بر داربست تاک کهن سال خانه‌امخود را به دار می‌زنمتا دانه‌های انگور به مرگ  من عادت کنند: وانگورها شیرین تر […]
۵ تیر ۱۳۹۴

تمام اهالی شهر

تمام اهالی شهریا در خوابند ..یا با افیون خرافات بخوابشان برده اندیا اگاهانه خود را بخواب زده اند تا نبینند ..نشنوند وشاید هم نفهمنندواینک به تعبیر خواب های خویش مشغولندویا در رویا های خویش غرقوکسی بیداریم […]