صفحه اصلی

۱۷ تیر ۱۳۹۴

خواب نباشد

آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست،به مرداب نباشدهرگز مژه بر هم ننهد عاشق صادقآن را که به دل عشق بود،خواب نباشددر پیش قدت کیست که از پا ننشیندیا زلف تو را بیند […]
۱۶ تیر ۱۳۹۴

دل بستن به سایه ها

دل بستن به سایه هاتاوان سنگینی داردباید همیشه پشت به خورشید بایستیو بدانی که آفتابدر چه ساعتی غروب می کند. .سایه ها مرام عجیبی دارندمی آیندعاشقت می کنندو دمِ غروببه دنبال بی سرانجامیشان می روند. .همیشه […]
۱۵ تیر ۱۳۹۴

ادمهای خاص

شده با ادمهائی برخورد کنی که یه جور خاصند آدمهایی هستند که دلبری نمی کنند…حرفهای عاشقانه الکی نمی زنند…چیز خاصی نمی گویند که ذوق کنی اما عاشقشان می شوی!!ناخواسته دلت برایشان می رود….این آدمها فقط مهربانی […]
۱۵ تیر ۱۳۹۴

خواهم که آتش افتد،

خواهم که آتش افتد، در شهر آشناییوز ننگ آشنایان، بر جا اثر نباشدگوری بده، خدایا! زندان پیکر منتا از بهانه جویی، دل دربدر نباشدپایم چو پایه ی رز، یارب شکسته بهترتا از حریم خویشم، بیرون گذر […]
۱۵ تیر ۱۳۹۴

ﻋﻄﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ

ﻋﻄﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..ﻓﺎﺭﻍﺍﺯ ﻏﻢ ، ﺧﻮﺩ پرﺳﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .ﻧﻢﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ،ﺍﺳﯿﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ …ﯾﺎﺩﺍﯾﺎﻡ ……ﻗﺪﯾﻤﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ….. ﯾﺎﺩﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎ پاﮎ ﺑﻮﺩ …..ﭼﺸﻤﻬﺎﮔﻮﯾﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩ .ﻋﺸﻘﻬﺎﺑﻮﯼ ﻫم آﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ .ﻗﻮﻟﻬﺎﺭﻧﮓ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖﺩﺳﺘﻬﺎﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ […]