صفحه اصلی

۱۰ آذر ۱۳۹۲

خطاط زمان

دست خطاطِ زمان آهستهمي نشيند به تنمتن دردآلودم..خسته از جور زمان خسته تر از هرزمان شوقِ پـــرواز به سر دارم وسوداي گريزسفــــــری دور ..ز دور ……..هر دم از روزنه اي نام مرا مي خواند .دل من […]
۱۰ آذر ۱۳۹۲

سوار راهی صبح

زمن مخواه…. که از افتاب دل بکنم بقدر یک سر سوزن ..بقدرذره و کاه من اشتیاق کویرم ..تو دست بخشش ..ابر چه می شود که بباری ..بر این زمین سیاهدلم گرفته ازین شب …سوار راهی صبحبه […]
۷ آذر ۱۳۹۲

امدی

آمدي در بی زمانی عشق بی تنگنای گزمه ها آنگاه كه گلدان یادگارت تنهائي خاك و اندوه نيمكتهاي باغ را ‏مي‏گريست آمدي پنجره‏‏ام اكنون بهار را به پچپچه‏‏ست و بسترم سرشار عطر مانده‏‏هاي نگاهت … ودستهایم […]
۷ آذر ۱۳۹۲

رفتن

” ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻭ “… ﻣﺎﻧﺪﻥﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ؛ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ ! ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻓﺘﻦﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪﺭﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻧﺮﻭﯼﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎﻧﺪﻧﯿﺴﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ …. ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﯼ،ﺷﺎﯾﺪﺑﺎ ﺩﻝ ﭘﺮ ﺑﺮﻭﯼ ﻭ ﺍﮔﺮﺑﻤﺎﻧﯽ،ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ. ﮔﺎﻫﯽ […]