صفحه اصلی

۲۰ دی ۱۳۹۳

عشق باید

عشق باید در نگاه مردمانعشق باید در میان سفره مانعشق باید مثل آبجاری و زیبا و ناب…مستیش همچون شرابعشق باید گل شود در باغچهآینه باشد به روی طاقچههر سبد هر جا که هست از هرچه هستعشق […]
۱۹ دی ۱۳۹۳

خون دل شیشه

چنان ساقی به ساغر باده را مستانـه می ریزد         که گوئی خون دل از شیشه در پیمانه می ریزد مـــن و تـــو آشنای فصل های مشترک بودیــــم         کنـــون طرح جــــدائی بین ما بیگانــــه می ریزد
۱۹ دی ۱۳۹۳

همیشه رفتن ……رسیدن نیست "

همیشه رفتن ……رسیدن نیست “اما برای رسیدن باید رفت :حرکت کرد چون ابشاری  سر به سنگها زد در ماندن چون مرداب می گندی در قفس ..چون پرنده اسیر به دانه وقفس عادت می کنی ولی حتی […]
۱۸ دی ۱۳۹۳

یاد گرفتم

یاد گرفتم كه از هیچ لبخنديخیال دوست داشتن به سرم نزند! از هیچ نگاهی دلم نلرزد یاد گرفتم كه هرگاه بشنوم تا فردا… به روي خود نیاورمكه فرداها هیچوقت نمی آیند که تا کنون هم نیامده […]