صفحه اصلی

۲۴ تیر ۱۳۹۲

نه دیگر آن رسیدن ها

نه دیگر آن رسیدن ها ..نه شوق وذوق دیدنهانه سوی هم دویدن ها ..عقب رفتیم پنهانینه دیگر حرف اینده..نه بر لبهایمان خندهدو دیوانه دو بازنده ..دراین بازی چه میدانیخانم مریم حیدر زاده
۲۴ تیر ۱۳۹۲

برای دوست داشتن تو

برای دوست داشتن توبهانه عاشقی کافی نیستباید در یک صبح گرم تابستانیاز کنار یک رود گذشتخود را به صدای خسته آب سپردکه در دور دست جامانده استپلکهایم را خیس می کنماز نم بجا مانده در یک […]
۲۴ تیر ۱۳۹۲

روزگار جالبی شده

روزگار جالبی شدهسایه ها زودتر از آفتاب میروندوعشقها زودتر از گفتن دوستت دارم ها پایان می پذیرندوبوسه قبل از انکه ربوده شونددر سردی مهتاب جدائی یخ میزنندوزیبائی لبخند عاشقانه با رنگ پولها عوض میشود و هارمونی […]
۲۳ تیر ۱۳۹۲

عشق آغازمی شود

عشق آغازمی شود هردم دروجودمدرست ازآن لحظه ای که مراصدا میزنیآن زمانی که خسته اما شاد به چشمانم خیره می شویمن خستگیت را می خوانم وتو مهربانترازهمیشه می گوییبازهم دوستت دارم تا همیشه
۲۱ تیر ۱۳۹۲

تو کیستی ؟

توکیستی که زخط سپیده می ائیچه دیده ای ای دوست ….رمیده میائیمگر توخون سیاوش ..وروح حلاجیکه قطره قطره ..بریده بریده میائیبگو ..بگو که چه رقصی ست ..رقص بر سر دارکه مثل خون ..انالحق ..چکیده می ائی
۲۱ تیر ۱۳۹۲

حرفی برای فریاد،

حرفی برای فریاد، چون غسل در تن بادمانند شبنمی بر، گلبرگهای میعادیک شعر ز غم گرفتن، در قحطی شکفتنیک شکوه نامه از من، از خود به خود نوشتناشکی به پاکی رود، جاری شد و بیاسوداز تن […]