عشق تن به فراموشی نمی سپارد….مگر یکبار!برای همیشه…..جام بلور تنها یکبار می شکند.!….میتوان شکسته اش را نگاه داشتاما شکسته های جام، آن تکه های تیز برنده، دیگر جام نیست.احتیاط باید کرد!.. همه چیز کهنه می شوداخرعاشق […]
شاید یک روز وقتی من در دشت تنهائیم غروب افتاب را تماشا میکنم تو از پشت تپه ها بیائی ومن سبدی پر از یاس سپید ونرگس را که برایت چیده در دامان تو بریزم وگلها با […]
با تو هستم مسافر دورهای بی غروب خداوند…..وجودت را از رنگین کمان آفرید تا میان باران و خورشید پل باشی وکسی آنطرفتر از پائیز درزلال یکا یک رنگهایت حسرت بکشد دستهایت بوی شبنم میدهند وحرفهایت طعم […]
عشق تن به فراموشی نمی سپارد….مگر یکبار!برای همیشه…..جام بلور تنها یکبار می شکند.!….میتوان شکسته اش را نگاه داشت اما شکسته های جام، آن تکه های تیز برنده، دیگر جام نیست.احتیاط باید کرد!…..اگر کمی کوتاهی کنیم…..عشق نیز […]
خلوتم راه رسیدن به خداست خلوتم را نشکنشاید این خلوت من کوچ کندبه شب پروانه..به شپیده ..به شبنم به صدای نفس غزل حافظ وسعدی ..به خروش شهنامه…به طلوع اخرین افسانهو غروبی که در اننقش دیوانگی یک […]
حوالی همین بهار نارنج ها به تو سلام می کنم …کنار تو می نشینم و در کنار تو…شهر بزرگ من بنا می شود! سلام را آخر بده وقت برای سلام زیاد است. اول دوستت دارم…بعد اگر […]
هیچ کاری لذت بخش تر از این نیست که با آب دریابازی کنم وموجهاراتاب بدم. هیچکاری شیرین تر از این نیست که رازهایم را به شب بسپارم وتو را به دامان دریا بسپارم وبه ماه بگویم […]